پرش به محتوا

برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

زادگاه‌های روشنفکری
۱۵۳
 

و بارگاه را که بی خود نساخته ایم! و این یعنی سراسر دستگاه شهیدسازی. برای ارضای شهید پرستی ما ایرانیان که از سربند قضیه سیاووش تا کنون به چنین بیماری ای دچاریم[۱]. و این نیز خود از مشخصات اصلی حوزه های خود کامگی و استبداد. که وقتی خودکامه ای بر مسند قدرت نشسته، عاقبت روشنفکر تسلیم نشونده بقدرت «امر»، شهادت است. تا دست کم «حق» در جرثومه خاطره او باقی بماند. و اگر نه، در شعور ناهشیار تاریخی مرد عادی.

درست در همین حوالی زمانی است که سهروردی راهم داریم. روشنفکر مبارز دیگری با توجهی به اشراق. و به تعبیر دیگر رابطی میان هندو افلاطون و زردشت[۲]. که باز وجودش را تحمل نمی کنند و سرانجامش بشهادت می کشد. و درست است که ناصر خسرو توجهی شدید به باطنیان دارد و سهروردی از زمره عرفاست اما می بینید که چه دوش بدوش هم می رفته اند. و نیز درست است که نه آن يك و نه این دیگری سازنده دوره ای تاریخی نیستند؛ اما تجدید حیات صورت اساطیری سیاووش که هستند.

نیز در همین حدود تاریخی است که فردوسی را داریم. که از پس حمله اعراب و عوض شدن دور زمان، می نشیند و به چه حوصله ای چه


  1. و این سیاووش خود نوعی روشنفکر اساطیری است که هم نمونه عالی دیگری است از آن «عقده پسر کشی» (که بار اول «فریدون هویدا» از آن دم زد. در مجلسی از مجالس «مؤسسه مطالعات اجتماعی» با طرح قضیهٔ سهراب -کشان بگمانم در سال ۱۳۴۴ و آن را در مقابل «عقده پدر کشی» -اودیپ - گذاشت.) وهم نمونه عالی دیگری است از شهادت.
  2. درین باب رجوع کنید به «عقل سرخ» نشریه انجمن دوستداران کتاب. و به «رساله في حقيقة العشق» در مجله «پیام نوین» شماره های ۷ و ۸ سال ۱۳۲۵ و به «روابط حکمت اشراق و فلسفۀ ایران باستان» از هانری کوربن. از نشریات انجمن ایران شناسی.