ایرانی دورۀ سامانیان که از قرن سوم هجری شروع می شود؛ متذکر این نکته شد که حضور و غیاب حکومت ساسانی - اولی موجب چه نابسامانی ها بوده است و دومی موجب چه گشایش ها. درین زمینۀ دوم کافی است نگاهی کنیم به مقاله ای از فاطمه سیاح که در اوایل مجله سخن[۱] منتشر شد. و در زمینۀ اول نگاه دیگری به «ساسانیان» اثر کریستن سن.
اکنون نوبت دورۀ اسلامی است. در حضور سلمان فارسی یا اباذر غفاری، و پیش ازین هر دو، در رفتار خلفای راشدین (غیر از عثمان) که همه به نوعی جو کیگری می زیستند و از بیت المال چراغ خانه خویش را روشن نمی خواستند؛ ما با کسانی طرفیم که فحوایی از اشتراکی گری در رفتار خویش دارند و جویندگان عدالت صرفند و در پی ریزی مدینه فاضلۀ جدید اخوت اسلامی، از هیچ فداکاری خودداری نمی کنند. و همۀ آن بزرگان دیگر صدر اسلام که ناچار با احاطه ای به نهضت های فکری زمان خویش و با التقاطی از محاسن هر يك از آن نهضت ها، طرحی ریختند برای آنچه تاریخ تمدن اسلام را بنیان کرد. که در آن «به خلاف یهوه - الله هیچ نوع بستگی و خویشاوندی با هیچ قوم معینی ندارد و به این طریق با اتخاذيك واحد مجرد، به عنوان مرکزیت اعتقادی، از پیش شهادت به یگانگی خدارا می پذیرد و ازین راه یگانگی طبیعت را و یگانگی ایده آلها را و یگانگی نژاد بشری را و یگانگی بشریت
- ↑ مجله سخن. سال دوم. شماره ۱۰ آبان ۱۳۲۴ در مقاله ای به عنوان «نظریاتی چند در باب شاهنامه و زندگانی فردوسی».