ازین تأثیر و تأثرها، «مانی» اولین شخصیت تاریخی است که به علت استقامت در رأی به پای شهادت می رود. او اگر هم سازنده تاریخی و دوره ای نشد؛ اولین شهید راه عقیده بود در ایران و چه داستان ها از و در عالم هنر نقاشی؛ که بعدها در حوزه اسلام همانقدر بی عنایتی دید که زندیقان اصلا مانوی و چه جاپاهای فراوان از و و اندیشه هایش حتی در حوزه سلطه مسیحیت؛ که فراوان بوده اند آباء کلیسا که نخست مانوی بوده اند یا مهرپرست[۱]. گذشته از اینکه حتی تاسال های «انکیزیسیون» یعنی که تا قرون ۱۲ تا ۱۴ میلادی فرنگ، «آلبی ژواها» را داریم در جنوب فرانسه که به عنوان آخرین نسل زندیقان به دستور پاپ روم قتل عام شده اند[۲].
سپس نوبت مزدك است. این درخشان ترین چهره اعتراض و قیام روشنفکری. و مبارزترین چهرهٔ روشنفکری تاریخ ما. با مدعیاتی حتی در تقسیم املاك واموال. باعث تأسف است که هنوز تاریخ دقیقی از ماجرای همۀ این بزرگان که بر شمردم در دست نیست. اما از وجنات و امارات تاریخی بر می آید که میان گئوماتا تا مزدك رشته ارتباطی هست که اگر تکامل روشنفکری ندانیمش - نمی دانم به چه اسم دیگری می توانش خواند. اگر «داریوش» را با چنان اصلاحاتی که در اداره معیشت
- ↑ مراجعه کنید به شرح حال «شمعون مجوس» در ص ۱۸۹ کتاب «تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران» چاپ لایپزيك آلمان ۱۹۳۱. یا به فصل «رسوم بت پرستی در کلیسا» ص ۲۸۵ همان کتاب. یا به شخص «سنت اوگوستین» که «در ابتدا رواقی بود و بعد مانوی شد. از افلاطونیان جدید بود. وقتی مرد کاملی شده بود به دین عیسوی گروید» ص ۱۳۱ کتاب «تاریخ تمدن غرب و مبانی آن در شرق» ترجمه پرویز داریوش - تهران ابن سینا ۱۳۳۸.
- ↑ مراجعه کنید به کتاب «مار و طناب» Le Serpent et la corde اثر راچه رائو Raja Rao نویسنده معاصر هندی که کاش کسی پیدا می شد و ترجمه اش می کرد.