این مدعی من همیشه از شما بدگویی میکند.
آریستیدیس روی به او گردانیده گفت:
این بگو که به شما چه بدی کرده؟ زیرا در اینجا محاکمه شماست نه محاکمه من.
هنگامی که او را به عهده داری مالیاتها برگزیده بودند به حسابها پرداخته چنین دریافت که بسیاری از کسانی که رشته کارهای توده را در دست دارند و یا پیش از آن داشتهاند پول توده را به گزاف خرج کردهاند، به ویژه ثمیستوکلیس که بیش از دیگران زیان به توده رسانیده و این دریافت خود را آشکار ساخته به دهانها انداخت.
از این جهت ثمیستوکلیس کسانی را با خود همدست ساخت و آن هنگام که آریستیدیس میخواست حسابهای خود را بدهد او را متهم به خیانت ساختند.
این داستان را ادومنیوس[۱] نقل میکند. ولی چون مردان آبرومند و نیکوکار شهر همه هوای او را داشتند از این جهت تهمت پیشرفت نکرد و او را نه اینکه از جریمه که بایستی بپردازد آزاد نمودند، بلکه دوباره همان سمت راست را به دست اختیار او سپردند.
این بار او را چنین وانمودند که از رفتار گذشته خود پشیمان است و از این جهت با نرمی بسیار رفتار مینمود و از آن کسانی که گزافهکاری در پول توده مینمودند حساب نمیخواست و این بود که این کسان خرسندی از او مینمودند و به این بسنده نکرده آتنیان را برمیانگیختند که بار دیگر او را به عهدهداری مالیات برگزینید.
ولی چون زمان برگزیدن فرا رسید خود او زبان به نکوهش مردم باز نموده چنین گفت:
آن زمان که من کار خود را به درستی و پاکدلی انجام میدادم شما مرا متهم کرده آبرویم را ریختید.
این زمان که درستی از خود ننموده و دزدان مال توده را در کارهای خودشان آسوده گزاردم بدینسان مرا مینوازید و آفرینها میخوانید. ولی من از نوازش و آفرین این زمان بیشتر شرمناکم تا آن تهمت و آبروریزی آن زمان. من دلم با این حال شما میسوزد که پاس دلخواه دزدان و بدکاران را نگاه داشتن نزد شما بیشتر قدر دارد تا دلسوزی به گنجینه توده، این بگفته پا به جلو گذاشت تا خیانتهایی را که در این بار عهدهداری خود به کار مالیات کرده یکایک نشان دهد و بدینسان دهانها را که به آفرینگویی باز شده بود بسته و آن برگزیدن و رأی دادن را ناانجام گذاشت.
- ↑ Idomeneus