پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

کلئوپترا پند می‌داد که کارهای خود را با قیصر آبرومندانه پردازد و از همه پیرامونیان او تنها به پروکولیوس[۱] اعتماد نماید. نیز می‌گفت:

به این حال من نگاه کرده دل خود را مسوزان آن گذشته را که نیرومندترین سردار بودم به یاد آورده دل آرام بدار. کنون هم که افتاده‌ام مرد گمنامی نیستم یک مرد رومی هستم که زبون رومی دیگری گردیده‌ام.

همان هنگام که آنتونیوس جان می‌سپرد ناگهان پروکولیوس از نزد قیصر به فرستادگی رسید. زیرا زمانی که آنتونیوس خود را زخمی ساخت و او را نزد کلئوپترا بردند یکی از پاسبانان او به نام دیرکتائیوس[۲] شمشیر او را برداشته نهان کرد و چون فرصت به دست آورد از آنجا گریخته نزد قیصر رفت و آن شمشیر را همراه برد.

نخستین کسی که خبر خودکشی انتونیوس را به قیصر رسانید او بود و آن شمشیر را به گواهی نشان داد. قیصر آن را شنیده خود را به خلوتگاه چادر کشید و در مرگ کسی که با او خویشی پیدا کرده و در کار فرمانروایی انباز او و پیش از آن همیشه در جنگها و بیمها همدوش وی بود اشک از دیده فروریخت. سپس به نزد دوستان خود بیرون آمده نامه‌هایی را که به آنتونیوس نوشته و پاسخهایی را که از او دریافته بود با خود آورده و همه را برای آنان بخواند که چگونه او همه نرمی کرده و مهر نشان می‌داده ولی آنتونیوس همه درشتی کرده و دشمنی نشان می‌داده است.

سپس پروکولئوس را روانه ساخت که از هر راهی که می‌تواند کلئوپترا را زنده به دست آورده به زیر اختیار خود بگیرد. زیرا هنوز از رهگذر گنجینه‌ها دل‌نگرانی داشت و آنگاه زنده به دست آوردن او را نشان بزرگی کار خود می‌پنداشت. کلئوپترا سخت می‌پایید که خود را به دست پروکولئوس نسپارد و این بود او از درون آن جایگاه از پشت دری استوار بسته شده و پروکولیوس از بیرون جلو همان در ایستاده با هم به گفتگو پرداختند خواهش وی این بود که پادشاهی مصر را به فرزندان او بازگذارند.

پروکولیوس به او دلداری می‌داد که خود را نباخته و همیشه به مهر و دلسوزی قیصر امیدوار باشد. سپس هم دقتی در چگونگی آن جایگاه کرده بازگشت.


  1. Proculeius.
  2. Dercelaeus