از آن جهودان و آمونتوس[۱] پادشاه لوکایونیا و گالانیا همچنین پادشاه ماد دستههایی به یاری او فرستاده بود.
اما زور و سپاه قیصر دویست و پنجاه کشتی جنگی و هشتاد هزار پیاده و سوارهاش به اندازه سوارۀ دشمن بود. خاک آنتونیوس از رود ایوفراتیس (فرات) و ارمنستان تا کنار دریای یونان و الوریا و خاک قیصر از الوریا تا اقیانوس غربی و به امتداد اقیانون تاتوثکانا[۲] و دریای سیکیلیا بود در آفریقا. قیصر همه کنارهای دریا را که در روبروی ایتالیا و گول و اسپانیا نهاده در دست داشت و همه سرزمینهایی که از کورینی[۳] یا ایثیوپیا[۴] میکشد از آن آنتونیوس بود.
آنتونیوس این زمان چندان خود را بیاختیار ساخته و رشته اختیار را به دست کلئوپترا سپرده بود که با آنکه زور و سپاه او در خشکی همهگونه برتری بر زور و سپاه دشمن داشت به پاس دلخواه کلئوپترا جنگ در آب را برگزید.
با آنکه میدید که سرکردگان او در سراسر یونان مردم بدبخت را به فشار گزارده هر مسافر و هر چهارپادار و هر برزگر و هر پسر بچه را در کشتیها به کار برمیگمارند که با این همه بیشتر کشتیهای او پاروزن نداشت و یا مردانی که نیازمند آنها بود بسیار کمتر داشت.
ولی از آن سوی کشتیهایی قیصر نه برای بزرگی حجم یا از بهر زیبایی بیرون بلکه برای انجام کار ساخته شده که بسیار چابک و سبک بود و هر یکی هر اندازه مرد که نیازمند بود.
درون خود فراهم داشت. قیصر از تارنتوم یا برندسیوم که مرکز زور و سپاه او بود به انتونیوس چنین پیغام فرستاد.
جنگ را به تأخیر نیانداز و با کشتیها و سپاهیان خود جلو بیا. من برای کشتیهای تو بندرهای ایمن و آزاد داده نیز برای پیاده شدن سپاهیان زمین واگذار میکنم و از کنار آب تا یک میدان اسب زمینها را برای تاختوتاز سوارگان به تو وامیگزارم.
آنتونیوس با لحن دلیرانه که شیوۀ او بود پاسخ داد و با آنکه پیرتر از قیصر بود او را به جنگ تن به تن بخواند و سپس گفت:
اگر او این دعوت مرا نپذیرفت خوب است که در دشت فارسالیان[۵] که قیصر بزرگ و