روبهرو شود. ولی در برابر این خواهش اوکاتو ایستادگی کرد و آن را نپذیرفت. این شگفت که پومپیوس از این کار او خرسند گردیده دلیری و آزادگی را که به تنهایی در راه نگهداری قانون و داد از خود نموده بود بسیار پسندید و سخت آرزومند گردید که او را به سوی خود بکشد و دوستی او را به هر بهایی باشد خریداری کند و به این قصد چون کاتو دو دختر خواهر داشت پومپیوس یکی از آن دختران را برای خویش و دیگری را برای پسرش خواستگار گردید ولی کاتو این کار را نپسندیده چنین پنداشت که پومپیوس میخواهد از این راه رخنه در بنیاد سرفرازی و نیکنامی او پدید آورد و آن خود رشوهای است که به او داده میشود و با آنکه زن و خواهر او سخت ناخرسند بودند که از خویشاوندی با پومپیوس بزرگ چشم بپوشند وی پروای ایشان نکرده آن درخواست را رد کرد.
در این میان پومپیوس میکوشید که آفرانیوس را به کونسولگری برساند و در این راه پولهایی به این دسته و آن دسته میبخشید تا رأی به این کار بدهند از این جهت مردم در باغهای او آمد و شد مینمودند و چون پرده از روی کار برداشته شده همگی آن را دانستند ناخرسندی سختی نمودار شد و چنین میگفتند که پومپیوس جایگاهی را که برای خود او در پاداش یک رشته خدمتگزاریها داده شد برای یک مرد نابرازندهای خواستار است و میخواهد آن را با پول خریداری کند.
این بود که کاتو به زن و خواهر خود خطاب کرده چنین گفت:
هرگاه ما با پومپیوس پیوند خویشاوندی مینمودیم کنون در این بیآبروگری او ما نیز آلوده میگردیدیم.
از اینجا آن دو زن به خطای خود اذعان نموده دانستند که رأی کاتو بهتر از رأی آنان بوده.
جشن فیروزی که برای پومپیوس گرفته شد چندان بزرگ و پرشکوه بود که با آنکه دو روز را به آن صرف کردند باز وقت بسیار تنگ آمد. سازوبرگی که برای این کار آماده نموده بودند و به مصرف نرسیده بود برای جشن بزرگ دیگری بس بود.
پیشاپیش همه لوحههایی را میکشیدند که بر آنها نامهای کشورهای گشودهشده از پونتوس و ارمنستان و کاپادوکیا و بافلاگوگیا و ماد[۱] و کولخیس و ایبریا و آلبانیا و سوریا و کیلیکیا و مبسوپوتامیا و همچنین فنیکیا و فلسطین و یوداییا و عربستان و همچنین همه نیروهای دزدان دریایی چه در آب و چه در خشکی نوشته شده بود.
- ↑ ندانستیم پومپیوس ماد را کی گشاده بود؟!