پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۷۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

دوباره از رود کوروش برگذشت. چه وحشیان[۱] کناره‌های رود را تا مسافت درازی با میخهای چوبین استوار گردانیده بودند و گذشتن از آب بیمناک بود.

چون راه توانفرسا و بی‌آبی را در جلو خود داشتند از این جهت پومپیوس دستور داد که ده هزار خیک را پرآب سازند و همراه بردارند و بدین‌سان به آهنگ دشمن روانه گردید و چون به آنان رسید در کنار رود آباس[۲] صف آراسته و آماده جنگ ایستاده بودند. شماره آنان شصت هزار سواره و دوازده هزار پیاده بود.

ولی انبوه ایشان سازوبرگ درستی نداشتند و بسیاری تنها پوستهای جانوران درنده را در تن کرده و ابزاری دیگر نداشتند. سردار ایشان کوسیس[۳] برادر پادشاه بود که همین‌که جنگ درگرفت پومپیوس را به هماوردی برگزیده و بر سر او تاخت و زوبین خود را به رخنه‌های سینه‌بند او فروبرد.

پومپیوس هم به نوبت خود نیزه بر تن او فروبرده او را بکشت. گفته‌اند در این جنگ آمازونان[۴] نیز به یاری وحشیان آمده همراه آنان جنگ می‌کردند و از راه رود ثرمیدون[۵] از کوهستان خود پائین آمده بودند. زیرا پس از جنگ هنگامی که رومیان به تاراج پرداخته لشکرگاه را یغما می‌نمودند چندین سپر و بالاپوش از آن آمازونان پیدا کردند. ولی در میان مردگان هرگز زنی ندیدند.

اینان در یک گوشه از کوهستان قفقاز نشیمن دارند و تا کنار دریای هورکانی می‌رسند.

ولی با البانیان پیوسته نیستند زیرا گیلان[۶] و تیگیان[۷] در میانه می‌باشند.

اینان با آن مردمان سالانه دو ماه تنها در نزدیکی‌های رود ثرمیدون با هم می‌گزارند و سپس آنان به جایگاه خود می‌روند و بازمانده سال را در تنهایی به سر می‌دهند.


  1. این رسم ناستوده را یونانیان داشته‌اند که مردم آسیا را همگی وحشی (باربار) می‌نامیدند و ما در این باره شرحی در آخر بخش یکم نگاشته‌ایم.
  2. Abas
  3. Cusis
  4. Amazon افسانه‌ای در میان غربیان بوده در این باره که در شرق گروهی همگی آنان زن می‌باشند و هرگز مردی میانه آنان نیست و این گروه را آمازون می‌خواندند که در داستان اسکندر نیز نام آنان برده شده و فردوسی در شاهنامه هم یاد آنان را کرده.
  5. Thermedon
  6. Gelac همان مردمی که امروز هم به نام «کیل» خوانده می‌شوند
  7. Tege گویا این مردم همان باشند که به نام «لزکی» یا «لگزی» خوانده می‌شوند.