آنکه اگر شکل یونانی آنها را بخواهیم باید از روی قاعده الفبای یونانی «کوروش» و «کامبوسیس» و «اسکوت» بخوانیم. و اگر شکل ایرانی آن را خواهانیم باید «کوروش» و «کنبوجی» و «سگز» یا «سگ» بگوییم.
از شگفتیهاست که کسی از مؤلفان امروزی در کتابهای استرابون و دیگران کلمه Cyrti را که مقصود از آن «کرد» میباشد دیده و چون آن را به قاعده الفبای فرانسه «سیرتی» خوانده و چنین پنداشته که نام جداگانه دیگری است، از اینجا مدّعی شده که کردان در باستان زمان نام دیگری داشتهاند و آن را «سیرتی» مینامیدند.
ازاینگونه غلط در نگارشهای امروزی فراوان است. من برای جلوگیری از آنها در این ترجمه گذشته از آنکه در همه جا نامهای یونانی و رومی را از روی قاعده خود الفبای یونان و لاتین آورده در برخی جاها به اشتباه دیگران درباره آن نامها اشاره نمودم.
۲ - نامهای ایرانی را بر دو بخش کردم. بخشی آنهایی که شکل درست ایرانی آنها را میشناختم و به همین شکل ایرانی درآوردم. از قبیل:
Mithridates که من آن را «مشرادات» (مهرداد) آوردم و نامهای Xerxes و Artayerxes که «خشایارشا» و «ارتخشثر» نوشتم و همچنین در مانندهای آنها و اینکه شکل باستان این نامها را نگاه داشته به شکل امروزی آنها گراییدم.
مثلا به جای مثرادات «مهرداد» و به جای ارتخشثر «اردشیر» نیاوردم به این جهت بود که در گفتگو کردن از هر زمانی باید نامهای آن زمان را به کار برد وگرنه لغزشهای بسیاری روی خواهد داد.
بخش دیگر آن نامهایی که شکل ایرانی آنها را نمیشناختم و ناگزیر بدانسان که در لاتین است به فارسی در آوردم بیآنکه تغییری در آنها بدهم و هرگز نخواستم با پندار خود شکل فارسی برای آنها درست کنم بدانسان که بسیاری از مؤلفان امروزی میکنند.
مثلا Parysates که نام مادر ارتخشثر هخامنشی است پارۀ مؤلفان آن را «پریزاد» ساختهاند و این کار از چند جهت نادرست میباشد. زیرا مبنای این کار بر آنست که ما آن کلمه را از روی قاعده الفبای فرانسه «پاریزاتیس» بخوانیم و این کار غلط است بدانسان که شرح دادیم و آنگاه کلمه «پری» و «زاد» در آن زمانهای باستان به همین شکلهای امروزی نبوده.
گذشته از همه آنها پری را به معنایی که در آن زمانها میشناختند شایسته این نبوده که زنی را «زادۀ» آن بشناسند.