پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

آنجا داشتند انبوهی از مردم آنجا نژاد یونانی داشتند و چنانکه می‌دانیم سرچشمه همه آن کشاکشها دخالت یونانستان در کار این یونانیان آسیایی بود.

پس این زمان که یونانیان نیرومند گردیده دریا را در اختیار خود داشتند ناگزیر اینان نیز در این جای خود به نافرمانی و سرکشی دلیر می‌گردیدند.

از این جهت دولت هخامنشی برای نگهداری آسیای کوچک بایستی تدبیری بیندیشید و آن تدبیر بهتر از همه پدید آوردن دشمنی در میانه خود یونانیان بود.

زیرا اسپارت و آتن دو شهر بزرگ یونان از باستان زمان هم‌چشمی با هم می‌نمودند و آنگاه آتن حکمرانان خودکامه‌ای را که داشت بیرون کرده بنیاد حکمرانی را آیین دموکراسی برگزیده بود و از آن سوی اسپارت هوادار آریستوکراسی بود که این اختلاف خود مایه دشمنی میانه دو شهر و هواداران آنان می‌شد.

ولی زمانی که ایران با آن سپاه انبوه خود روی به یونان آورد چون همه شهرها خود را در برابر خطر می‌دیدند ناگزیر دشمنی و هم‌چشمی را نهاده با هم دست یکی کرده بودند.

لیکن این زمانی که آن خطر از میان برخاسته و آتن و اسپارت هر یکی جمهوری بزرگی پدید آورده بود.

ناگزیر بازار هم‌چشمی بار دیگر گرم گردیده دشمنیها رو نمودن گرفت و کم‌کم کار به یک رشته جنگهایی کشید که در تاریخ به نام «جنگهای پلوپونیسوس» معروف است و از سال ۴۳۱ پیش از میلادی آغاز شده و تا سال ۴۰۴ امتداد داشته و چون الکبیادیس و لوساندیر از پیشوایان مهم این جنگها بوده‌اند.

از اینجا پلوتارخ در سرگذشتهای این دو تن مقداری از داستان آن جنگها را نیز یاد کرده.

کارکنان سیاسی ایران که در آسیای کوچک نشیمن داشتند و از حال و کار یونانستان آگاهی درست به دست می‌آوردند آن دشمنی و هم‌چشمی یونانیان استفاده نموده تا می‌توانستند دامن به آتش فتنه می‌زدند.

این کاری است که ما نمی‌پسندیم و جز نیرنگ و فتنه‌انگیزی نمی‌شماریم.

چیزی که هست خود یونانیان این‌گونه نیرنگها را جایز شمرده به کار می‌زده‌اند. چنانکه پلوتارخ گفته‌هایی در این باره از ثمیستوکلیس و لوساندیر و اگیسیلاوس نقل نموده.