پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۱۸۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خود حکمرانی یا فرماندهی می‌بخشید لوساندیر را خوان‌سالار[۱] خود گردانید و برای نکوهش و ریشخند نام ایونیان را برده می‌گفت:

اکنون هم بروند و مهر نوازش به خوانسالار من نمایند.

در نتیجه این کارها لوساندیر بهتر آن دید خویشتن دیداری از اگیسیلاوس کرده گفتگویی نماید و از روی عادتی که داشتند یک رشته جمله‌های کوتاه و پرمعنایی در میانه گذشت که می‌آوریم.

لوساندیر گفت:

اگیسیلاوس! شما بهتر می‌دانید که چگونه دوستان خود را از پا بیندازید.

اگیسیلاوس پاسخ داد:

آری! آن دوستانی را که بزرگ‌تر از خود من هستند. ولی دوستانی که برای نیرومندی من می‌کوشند حق ایشان است که از ان نیرو بهره یابند.

لوساندیر دوباره پاسخ داد:

اگیسیلاوس در این باره شاید شما بیشتر از آن می‌گویید که من کرده‌ام.

هر چه هست من از شما خواهشمندم برای جلوگیری از نگرانی خود مرا به کاری برگمارید که دلتنگی شما کم باشد و من بهتر بتوانم انجام کاری کنم.

در نتیجه این گفتگوها او را به عنوان فرستادگی به هلسپونت فرستادند و او در آنجا با همه رنجیدگی از اگیسیلاوس از کار خود غفلت ننموده سپثردات[۲] ایرانی را که مرد دلاوری بود و سپاهی گرد سر داشت ولی از فارنابازوس رنجیده آماده شورش بود نزد اگیسیلاوس آورد.

پس از آن دیگر به کاری گمارده نشد ولی پس از دیری از آنجا خوار و دل‌آزرده به اسپارت بازگشت.

در این هنگام حکمرانی اسپارت را سخت دشمن می‌داشت و این بود خواست درنگ ننموده تا فرصت در دست هست نقشه‌ای را که گویا از پیش از آن در دل خود داشت به کار ببندد و حکمرانی را تغییر دهد.


  1. مقصود پلوتارخ کسی است که بر سر سفره بایستد و خوراکها را به گرد سفره‌نشینان بخش کند که در زبان انگلیسی Carver می‌نامند ولی چون در فارسی نام خاصی بر آن نیست ما کلمه خوان‌سالار را آوردیم که شاید با آن معنی موافق نباشد.
  2. همان کلمه است که امروز باید «سپهرداد» خواند.