کورش از این پاکدلی او که نیکخواهی دیگران را مینماید خوشدل گردید ده هزار در یک به او بخشید و او از این پول بر مزد کارگران افزود و از این راه کشتیهای دشمن را تهی گردانید. زیرا همینکه کارگران چگونگی را شنیدند بسیاری از ایشان برای فزونی مزد به این سو گراییدند و آنان که به جای خود بازماندند همواره دلشکسته و پژمرده بودند و هر روز به بهانهجویی برخاسته آزار بر سرکردگان کشتی میدادند. با این همه که لوساندیر دشمن را ناتوان ساخته بود باز از پرداختن به جنگ در دریا ترس داشت. زیرا اختیار سپاهیان دشمن به دست الکبیادیس بود که سردار بسیار توانا و آزمودهای شمرده میشد و تاکنون در هیچ جنگی در دریا یا در خشکی شکست نیافته بود.
ولی سپس چون الکبیادیس از ساموس روانه فوکاییا[۱] گردید و اختیار کشتیهای خود را به انتیوخوس سپرد این مرد از برای آنکه دشنامهایی به لوساندیر بدهد با دو کشتی روانه بندر ایفیسوس گردید و از غروری که داشت ریشخندکنان تا به آنجا که کشتیها بودند نزدیک رفت.
لوساندیر نخست چند کشتی را به جلو او فرستاد ولی چون دید کشتیهای آتنیان به یاری آنتیوخوس آمدند کشتیهای دیگر را نیز فرستاد.
سرانجام همگی کشتیهای دوسوی به جنگ درآمد و فیروزی از آن لوساندیر بود که پانزده کشتی از آتنیان برگرفت و به نام این پیشرفت یادگار فیروزی برانگیخت.
در سایه این پیشامد بود که مردم در آتن خشمناک گردیده الکبیادیس را از سرداری بر انداختند و او چون در لشکرگاه از سپاهیان آزار مییافت از آنجا دوری گزیده خود را به خرسونیسی کشید.
این جنگ اگرچه بهخودیخود اهمیتی نداشت ولی چون نتیجه آن بیرون رفتن الکبیادیس گردید از این جهت نام پیدا کرد.
پس از دیری کالیکراتیداس[۲] به جای لوساندیر به سرداری کشتیها آمد.
لوساندیر کشتیها را به او سپرد ولی پولهایی که در دستش بود و تا این هنگام خرج نشده بود همه را به ساردیس بازفرستاده پیغام داد که اگر خواستید خودتان این پولها را به کالیکراتیداس بپردازید تا درست دریابید که تا چه اندازه کاردان و تواناست.
پس از رفتن او کالیکراتیدیس دچار سختی و تنگدستی گردید.