پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۱۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

این بود شیوه زندگانی مردم در آن زمان که لگام کینه و مهر را رها ساخته و آنها را بر راستی و دادگری چیره نمی‌گردانیدند و این بود که در هر کاری سود توده منظور می‌گردید هوس که در میان دریافتهای آدمی از همه سرکش‌تر است، آنان این را نیز زیردست سود توده می‌گردانیدند.

کیمون همین‌که به آتن بازگشت جنگ را در میان دو شهر به پایان رسانیده آشتی را پایدار ساخت و چون می‌دید آتنیان از بیکاری بیزارند و شوق جنگ و سرفرازیهای آن را در سر دارند برای آنکه این جنگجویی آنان دوباره رشته آشتی را با اسپارتیان پاره نکند و نیز گردش کشتیهای جنگی آنان در پیرامون پلوپونیسوس بهانه به دست دیگران ندهد و مایه رنجش همدستان یونانی نشود دویست کشتی را پر ساخته آهنگ جانب مصر و قبرس کرد و قصدش این بود آتنیان را به جنگ با آسیاییان آموخته گرداند و از تاراجهایی که به دست خواهند آورد توانگر و پولدارشان سازد.[۱]

ولی چون همه چیز آماده گردید و کشتیها خواست حرکت کند ناگهان کیمون چنین خوابی دید که سگ دیوانه‌ای بر او می‌لاید و در میان لاییدن عوعو او با صدای آدمی به هم درآمیخته این جمله‌ها را بیرون می‌دهد.

بیا بیا! زیرا چیزی نخواهد گذشت که تو مایه لذت‌یابی بچه‌های من شوی!!

پیداست که گزاردن چنین خوابی کار آسانی نیست.

ولی استوفیلینس[۲] از مردم پوسید و نیامردی که در غیب‌شناسی و خواب‌گزاری مهارت بی‌اندازه داشت و به کیمون نیز بسیار نزدیک و محرم رازش بود چنین گفت: که این خواب از مرگ تو خبر می‌دهد.

سپس خواب را بدین‌سان به گزارش آورد:

سگ به هر که بلاید دشمن او نگاشته می‌شود و بهترین مایه لذت‌یابی دشمن یک کسی مرگ آن‌کس می‌باشد.


  1. یادآوری این نکته لازم است که کیمون راه چپاول‌گری و دزدی و گردنکشی را در جهت آسیاییان به هم‌میهنان خویش می‌آموخت.
  2. Astyphilins