آری او با همه باده دوستی و میخوارگی توانست آن همه شهرها بگشاید و آن همه فیروزیها یابد، پس باید گفت اگر به هوشیاری میکوشید و کارهای خود را با خردمندی انجام میداد هرگز کسی در یونان چه پیش از آن و چه پس از آن در بهادریها به او نمیرسید.
اما هواداری او از لاکیدومنیان هنوز از آغاز جوانی این هواداری را داشت و از این جهت دو پسر خود را که توأم زاییده شده بودند، یکی را به نام لاکیدومنیوس[۱] و دیگری را به نام الیس[۲] نامیده بود. استسیمبروتوس میگوید:
مادر این دو پسر زنی از کلیتوریوم[۳] بود. از این جهت پریکلیس گاهی بر آنان نکوهش نموده میگفت: خون مادر خود را در تن دارید. ولی دیودوروس[۴] جغرافینگار ثابت میکند که این دو پسر و پسر دیگر کیمون که نامش ثسالوس[۵] بود از ایسودیکی[۶] دختر ایوروپتولیموس[۷] زاییده شده بودند.
بههرحال یقین است که کیمون به جهت دشمنی ثمیستوکلیس با لاکیدومنیان رابطه داشت زیرا آنان ثمیستوکلیس را سخت دشمن میدانستند و از کیمون از آغاز جوانی او پشتیبانی میکردند تا در برابر ثمیستوکلیس در آتن بزرگش گردانند.
آتنیان هم در آن هنگام از این کار ایشان خرسندی مینمودند و آن مهربانی لاکیدومنیان را برای کارهای خودشان بسیار سودمند میشمردند. زیرا در آن هنگام اسپارتیان روز به روز نیرومندتر میگردیدند و همه یونانیان به سوی خود میکشیدند و اختیار همه کارها در دست آنان بود. از این جهت از مهری که به کیمون مینمودند آتنیان خرسندی داشتند، ولی سپس که خود آتنیان زورمند گردیده بودند از دلبستگی که کیمون به لاکیدومنیان مینمود خشمناک میشدند و چون کیمون همیشه در گفتگوهای خود نام آنان میبرد و بر آتنیان برتریشان میداد مثلا گاهی میگفت:
لاکیدومنیان هرگز چنین کاری نمیکنند.
از اینجا آتنیان ناخرسندی از او مینمودند و کمکم کار به دشمنی با وی کشید.
لیکن بزرگ شدن داستان تا این اندازه که او را به هواداری لاکیدومنیان متهم گرداند از یک پیشآمدی برخاست که در پایین شرح میدهیم: