همهی این کارها را با پولی که کیمون برای ایشان آورده بود انجام میدادند.
نیز کار کیمون بود که نخستین بار شهر بالایی را به میدانگاههای زیبا برای ورزش بیاراست که سپس دیگران هم بر آنها افزودند و مایه آبادی شهر گردانیدند.
نیز او در میدانگاه بازار درخت چنار کاشته و آکادمی[۱] را که خود جایگاه پلید و چرکین و تهی از درخت و سبزی بود پاکیزه ساخته و جنگلی از آن پدید آورد که خیابانهای سایهداری برای راه رفتن و میدان بزرگی برای گروبندی دارد.
هنگامی که ایرانیان خیرسونیسی[۲] را از آن خود گرفته و هرگز اندیشه رها کردن آنجا را نداشتند و کیمون را بسیار خوار داشته در برابر او مردم ثراس درونی را به یاری خود میخواندند، کیمون تنها با چهار کشتی بر سر آنان رفته و سیزده کشتی از آنان اسیر گرفت و ایرانیان را از آنجا بیرون رانده و ثراسیان را زیردست گردانید و بدینسان خرسونیسی را ملک آتن نمود، سپس بر سر مردم ثاسوس[۳] که بر آتنیان نافرمانی نموده دشمنی میکردند تاخته نخست آنان را در دریا بشکست و سی و سه کشتی از دست آنان درآورد.
سپس شهر ایشان را گرد فروگرفته بگشاد و بدینسان همه معدنهای زر که در آنسوی کنار دریا بود به تصرف آتنیان درآورد، نیز همه سرزمینی که از آن شهر ثاسوس بود از آن آتن گردانید. از اینجا یکراه آسانی برای او به سوی ماکیدونیا باز شد که اگر میخواست بخشی از آن کشور را نیز به دست میآورد، ولی او دست به سوی خاک ماکیدونی دراز نکرد و به همین جهت متهم شد که پادشاه الکساندر رشوه به او داده و او را فریفته وگرنه چرا فرصت را از دست داده حمله به ماکیدونی ننمود؟
از همینجا دشمنان او دست یکی کرده بدگویی آغاز نمودند و او را در دوستاری یونان دروغگو مینامیدند.
کیمون در دفاع خود به قاضیان چنین میگفت:
من هیچگاه در زندگانی عمومی خود هوادار زندگانی پرشکوه و توانگرانه ایونیان و تسالیان نبودهام. (بدانسان که دیگران هستند) بلکه همیشه زندگانی ساده لاکیدومنیان را