پهلوی ایران آمارکار گفتندی و نیابت وزیر دارد و هر سه گماشته کسری انوشروان بودندی در خدمت وزیر او بزرجمهر. و وزیر بذات خود از این سه کس هیچیکی را نتوانستی گماشت و غرض انوشروان آن بود تا دبیر (بزرگ) هر نامه کی به جوانب بزرگ و اطراف نبشتی و خواندندی نکت آن در سر معلوم انوشروان میکرد[۱] و نگیریذار از آنچ رفتی از نیک و بد براستی مشافهه میگفتی و راه وجوه مصالح بازمینمودی و نایب (یعنی ایران آماکار) مال و معاملات نگاه داشتی و این هر سه مردمان اصیل عاقل فاضل زباندان سدید بودندی».
با وجود کوششی، که در اصلاح این عبارت فارسنامه کردیم، نمیتوانیم بگوییم، که کاملا عین اصل پهلوی، یعنی کتابی، که مأخذ فارسنامه بوده، بدست آمده است. من تردید ندارم، که در اصل پهلوی بجای وزرگمهر، وزرگ فرمذار نوشته بوده است،[۲] و در واقع انوشروان اختیارات وزرگ فرمذار را تخفیف
- ↑ رک ص ۱۵۳ و بعد این ترجمه.
- ↑ در فارسنامه دو عبارت دیگر هست، که این فرض را تأیید میکند؛ نخست آن که در ص ۷۹، سطر ۱۶، چاپ تهران دنیای کتاب، در ضمن شرح مراتب بزرگان در حضور پادشاه (که گویا قبل از اصلاح مذکور بوده؟) گوید؛ در جمله آیین بارگاه انوشیروان آن بود کی... در پیش تخت کرسی زر بودی کی بزرجمهر بر آن نشستی و فروتر از آن کرسی موبد موبدان بودی و زیرتر از آن چند کرسی از بهر مرزبان و بزرگان، چون در اینجا سخن از کرسیهای صاحبان عناوین و مقامات درجه اول است، ذکر نام شخصی آنها مهم نبوده و موردی نداشته، و بهمین دلیل هم ذکر نشده است. پس در مورد نام بزرجمهر هم، که دارای شخصیتی تاریخی نمیباشد، باید گفت، که بغلط جای بزرجفرمادار یا بزرگفرمای (وزرگفرمذار) را گرفته است. اما عبارت دوم فارسنامه ص ۳۹، سطر ۲۱، چاپ تهران صحیحتر است. در ضمن شرح سلطنت ویشتاسب شاه، حامی زردشت، اصل و مبدأ تقسیمات اجتماعی آخر عهد ساسانیان را باین دوره پرافتخار قدیم نسبت داده و گوید. وزیر را بزرگفرمای خواندندی و وزیر را نایبی معتمد بودی کسی به هر سخنی و مهمی او را نزدیک ملک فرستادی و این نایب را ایرانمازغر (نسخهبدل، ایرانمازغر) خواندندی».