برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
ایران در زمان ساسانیان
۶۲
 


زندگی و غلبه بقوای مرگ، یعنی ترقی دادن تمدن مخصوصا زراعت، بشر خود را در ردیف یاوران «خرد نیک» قرار می‌دهد. در سه اصل «اندیشه نیک»، «گفتار نیک»، «کردار نیک» بی‌شک در اصل تکالیف دینی منظور نظر بوده است ولی در هر حال این سه اصل محتوی جرنومه‌های یک «ایده» اخلاقی است، که بعدها بتدریج تکامل یافت. جزای نیکان بهشت و تندرستی و بی‌مرگی و ساکن شدن در مقام مینوگان است، و کیفر بدکاران عذاب طولانی در مقام دروغان گذشته از بازخواستی که بلافاصله پس از مرگ از فرد خواهد شد، در گاثاها اشارتی می‌بینیم بیک بازخواست و داوری عام و نهائی به‌وسیله «روان و آتش»، یعنی روان مزداه و آزمون آتش (آزمون فلز گداخته)، در روزشمار، وقتی که آخرین نبرد بین لشکرهای دو گوهر نیک و بد با پیروزی مزداه پایان پذیرد.

بین اوستای معروف به «قدیم»، که گاثاها هسته و مغز آن را تشکیل می‌دهد و «اوستای جدید» چه از لحاظ افکار دینی و چه از لحاظ مقام خدایان و ایزدان فرق بارزی موجود است، چون پس از زردشت روحانیون نتوانسته‌اند خدایان و ایزدانی را، که مقبول عامه مردم بودند، بکلی از میان ببرند، ناچار این ایزدان را در ردیف ایزدان مخصوص گاثاها قرار داده‌اند. یشتهای قدیم، که در ستایش ایزدانی چون میثر و اردوی سورا اناهیتا و ستاره تشتری[۱] (تشتر که آن را با شعرای یمانی[۲] یکی می‌دانند) ورثرغن (بهرام) و خورنه (فر، خره) و فروشی‌ها[۳] (فروهرها، فرشته‌های حافظ مؤمنین) و غیره با افکار و عقاید زردشتی تطبیق شد و علاوه بر آن یشت‌های جدیدی طبق آیین زردشت سرودند.

این عمل هنگامی صورت گرفت، که کیش زردشت هنوز محدود به نواحی شرقی ایران بود. بعدها این جنبش دینی سرزمین ماد را فراگرفت و طبقه روحانیون آنجا یعنی «مغان» عاملین غیور و سرسخت و متعصب این کیش شدند. تاریخ


  1. Tishtrya
  2. Sirius
  3. Fravashi