پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۶۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خود چنین فرماید». خسرو گفت: «بسیار خوب هم خود را نجات دادی هم دیگری را.» این قصه را، که الهمدانی[۱] و ثعالبی[۲]روایت کرده‌اند، پیش از آنها خالد الفیاض[۳]شاعر عرب (متوفی در حدود ۷۱۸ میلادی) آن را بنظم آورده است، و در اروپای شمالی هم باشکال مختلف روایت شده است؛ مشهورترین آنها قصه ملکه تیردانبود[۴]است، که بهمین طریق شوهر خود گرم[۵]پادشاه دانمارک را از مرگ فرزندش کنود دانیت[۶]مستحضر می‌کند.

در برابر غار نزدیک چشمۀ بزرگ، مجسمۀ از خسروپرویز قرار داشته است. در قرن دهم میلادی مسعر بن المهلهل آن را در همان مکان دیده است.[۷] بعد آن مجسمه در دریاچه، که نزدیک کوه است، افتاده، و در قرن نوزدهم تنه آن را بدون پا از آب بیرون کشیده، در بالای سد نصب کرده‌اند. اگرچه این پیکر را آب ضایع کرده و وحشیگری روستاییان آسیب بسیار بآن وارد آورده، ولی هنوز هیئت شاهنشاه را نشان می‌دهد، که ایستاده و دستها بر قبضه شمشیر نهاده است.[۸] در کنار این پیکر یک جفت سر ستون دیده می‌شود، که در یک سمت آنها تصویر خسرو دوم را بواسطه شکل تاجش می‌توان تشخیص داد، و در سمت دیگر تصویر الاهه نقر شده. که در دست راست حلقه یا تاج گلی گرفته و در دست چپ شاخه سدری. یک جفت سر ستون دیگر، که به همین قسم حجاری‌شده، در قریه بیستون در پای سنگ نبشته داریوش موجود است، و یک جفت دیگر سابقاً در


  1. هرتسفلد، دروازه، ص ۸۳.
  2. ص ۴-۷۰۳.
  3. متوفی در حدود سال ۷۱۸ میلادی؛ رک برون، مجله پادشاهی،۱۸۹۹، ص ۵۸.
  4. Danebod
  5. Gorm
  6. Knud Daneast
  7. عبارت یاقوت، که هرتسفلد در ص ۸۲ دروازه آسیا نقل کرده است.
  8. دروازه، تصویر ۵۲، و ص ۱۰۰ و ما بعد.