و نواحی مجاور آن آبادی و عمران فوقالعاده داشت. جنگجویان چادرنشین، وقتی که باین ناحیه میآمدند، در زندگی سکنه آن تغییر بسیاری وارد نمیگردید. حکومت محل بدست عده قلیلی از رؤسای طوایف بیگانه میافتاد، اما تمدن بومی در آن عده نفوذ میکرد. بهمین جهت آثار تمدن یونانی در طی قرون متمادی با آثار تمدن ایرانی و هندی مخلوط و آمیخته ماند و اقوام آرام این سرزمین در تحت تسلط حکومتهای پیدرپی خارجی به تجارت خود مشغول بودند و از این راه سود بسیار بردند. کم اتفاق میافتاد، که روابط تجاری قطع شود. امپراطوران چین، بجهت تسهیل تجارت با ممالک غربی آسیا، غالباً هیئتهائی از نمایندگان رسمی بممالک آسیای مرکزی میفرستادند.
در خوارزم از قرن دوم قبل از میلاد اقوام آئورس[۱] را میبینیم، که نویسندگان چینی آن را ین تسی[۲] نوشتهاند. در طی قرن بعد اقوام آئورس بحرکت درآمده، رو بجانب غرب نهادند، یعنی همان راهی را پیش گرفتند، که سابقاً سکها و سرمتها گرفته بودند. بعد از نیمه اول سده نخستین پیش از میلاد نام آئورس محو شد و آنان الان[۳] خواندند و این کلمه همان لفظ آریا میباشد. که در لهجه شمال ایران باین صورت درآمده است. بعد از آنکه قبایل وحشی باروپا هجوم بردند، قسمتی از طایفه الان بسمت غرب مهاجرت کرد و از آن قسمت، که در جنوب روسیه باقی ماند، جز قوم اوست، که امروز در قفقاز ساکن است، اثر دیگری نمانده است.
کمی بعد از وفات گوند فارس، قندهار و پنجاب بدست یک سلسله از طایفه یوهچی افتاد، که آنها را از نژاد سکها نیز میدانند و معروف به کوشانیان هستند. پادشاهان کوشان کوجوله کادفیزس[۴] و ویمه کادفیزس[۵] جانشین او تمام قلمرو
یوهچیان و تخاریان را با قسمت اعظم مستملکات سکها بتصرف خویش درآوردند.