حراست او بوده، داده شده باشد. اگر کسی در زمان ابتلاء بمرضی، که چندان خطری نداشته، وصایایی میکرد، چون شفا مییافت، صورت قانونی داشت، بشرط آنکه وصیت در حال شعور کرده و نقصی در قوای او نبوده باشد. چون کسی وصیت میکرد، مکلف بود، که سهمی بهر یک از دختران بیشوهر و دو سهم بزن ممتاز خود بدهد.[۱]
از مادیگان هزار دادستان میتوان مسائل بسیاری را راجع بحقوق مالکیت استخراج کرد. در این کتاب رجع بعقود شفاهی[۲]و اقسام قراردادهای مربوط به هبه[۳]و بخشیدن زمین با حق استفاده از قنوات[۴][۵]و هبههای موقت در رهن املاک و وقف املاک بشرط آنکه متصدی وقف دعاهایی برای راحت روح واقف بخواند (عنوان این مبحث چنین بود «پ روان یزشن رای داشتن»[۶])، مبحث قسم خوردن برای قطع دعوای ملکی[۷]، قاعده قرضی که به چند نفر بالاشتراک داده شده باشد[۸]، و تدابیری که در مورد ضمان[۹]و کفالت[۱۰] باید گرفت و امثال اینها مطالبی هست. اگر قیم پسر صغیری قسمتی از دارایی خانواده را بمصرف پرداخت دینی میرسانید،
- ↑ داذستانی دینیگ، بخش ۵۴، فقره ۹-۱.
- ↑ حقوق ساسانی، ج ۱، ص ۷ و ما بعد.
- ↑ ایضاً، ج ۳، ص ۵ و ما بعد.
- ↑ ایضاً، ج ۳٬۲۹ و ما بعد.
- ↑ ایضاً، ج ۳: ص ۵۰ و ما بعد.
- ↑ ایضاً، ج ۳، ص ۱۹.
- ↑ ایضاً، ج ۲، ص ۵.
- ↑ ایضاً، ج ۱، ص ۳۹ و بعد، ج ۳، ص ۵۴، یادداشت.
- ↑ ایضاً، ج ۴، ص ۵ و ما بعد.
- ↑ -پالیارو Pagliaro L,anticresi nel diretto Sasanidico (Rivistadegli studi orietali, XY ,p. 275-315)