پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۴۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خدمتکار» شوهر دیگری اختیار کند[۱]. ظاهراً در نکاذم نسک[۲] باین رسم اشاره شده است، که باعث دغل‌بازیهای بسیار شده بود. در صورتی که شوهری زن خود را طرد می‌کرد، بی‌آنکه صریحا اختیار او را به خود او بسپارد و زن شوی دیگری اختیار می‌کرد، فرزندانی، که در ازدواج جدید در حیات شوهر اولش می‌زایید، از آن شوهر اولش بود، یعنی زن تحت تبعیت شوهر اول باقی می‌ماند[۳].

شوهر حق داشت یگانه زن خود را با یکی از زنانش را (حتی زن ممتاز خود را) بمرد دیگری، که بی‌آنکه خود قصوری کرده باشد، محتاج شده بود، بسپارد، تا این مرد از خدمات آن زن استفاده کند. رضایت زن شرط نبود. در این صورت شوهر دوم حق دخل و تصرف در اموال زن را نداشت و فرزندانی، که در این ازدواج متولد می‌شدند، متعلق به خانواده شوهر اول بودند و مانند فرزندان او محسوب می‌شدند[۴]. این قرار، که شاهد دیگری از مشابهت قضایی وضعیت زوجه و کنیز است، با انعقاد پیمان رسمی صورت می‌گرفت، که در طی آن شوهر جدید همه گونه مواظبت و نگاهداری زن را در مدت این ازدواج تعهد می‌کرد.

این عمل را از اعمال خیر می‌دانستند و کمک بیک همدین تنگدست می‌شمردند. زوج را به پهلوی شوذ (شوی) و زوجه را زن می‌خواندند، ولی بقول بارتلمه شوهر و زنی را که بدین‌سان به اجیری می‌گرفتند، در اصطلاح قضایی میرگ و زیانگ می‌گفتند[۵]. ولی ویکاندر بر این عقیده است، که اینها اصطلاحات ثابت


  1. ایضاً، ص ۵.
  2. دینکرد، کتاب ۸، فصل ۴۰، فقره ۱۲۶.
  3. دادستان، ص ۹-۸.
  4. حقوق ساسانی، ج ۱، ص ۲۹ و بعد، زن، ص ۱۴ و بعد.
  5. حقوق ساسانی، ج ۱، ص ۳۷-۳۶. قرائت اصطلاح اخیر مشکوک است.