پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۳۰۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

دیگر بوسط دجله می‌رسد، در میان دو کشور بزرگ ایران و روم سرحد طبیعی استواری محسوب نمی‌شد و این وضع جغرافیایی تولید جنگ دائمی می‌کرد. اگر ارمنستان به اندازۀ قوی بود، که در مقابل این دو دولت معظم بحفظ استقلال خود نائل می‌شد، ممکن بود بین آنها حکم دولت پوشالی[۱] پیدا کند، اما خیلی ضعیف بود و این کار از او برنمی‌آمد. سلسله‌ای از خاندان اشکانی در ارمنستان سلطنت می‌کرد، لکن وضع آنجا ثباتی نداشت. ملوک الطوائف ارمنستان پیوسته آماده طغیان بودند و نفوذ روم با نفوذ ایران همواره در مجادله بود. اردشیر اول از جنگ با رومیان فایده بسیاری نبرد و امارت کوچک اعراب حیره واقع در بیابان جنوب نینوای قدیم به سختی مقاومت می‌کرد. ظاهراً این امارت فقط در اثر حملات شاهپور اول از پای درآمد[۲].


  1. Etat tampon
  2. سقوط حیره بنا بر افسانه بسبب خیانت بوده است: گوید دختر پادشاه حیره عاشق شاه ایران گردید و دروازه شهر را بروی شاهپور باز نمود. شاه هم در ازای این کار راضی شد، که با او ازدواج نماید. شب عروس می‌نالید و بخواب نمی‌رفت. صبح روز بعد در زیر بالش‌ها برگ موردی یافتند. معلوم شد همین سبب رنج و درد او بود. شاه از این احساس لطیف متعجب شده پرسید «پدرت به تو چه غذایی می‌داد». دختر جواب داد: «مغز و زرده تخم‌مرغ و سرشیر و عسل و بهترین شراب». شاهپور گفت: «نسبت به کسی که در تربیت تو این‌قدر رنج برده و ترا با این ناز و نعمت پرورش داده و رهین محبت خویش ساخته عجب پاداشی دادی. از آن می‌ترسم که از تو بمن همان رسد که به او رسید»، لذا امر کرد گیسوان دختر را بدم اسب سرکشی ببندند و اسب را در صحرایی پر از خار بدوانند تا هلاک شود (ثعالبی، چاپ زتنبرگ، ص ۴۹۲؛ مسعودی، مروج، ج ۴، ص ۸۴). سایر مصنفان ایرانی و عرب بجای شاهپور اول قهرمان حکایت را اردشیر اول یا شاهپور دوم دانسته‌اند. رک گابریلی؛ مطالعات شرقی،۱۳، ص ۲۰۹. آندرآس Andrsen در قصه شیرینی که بنام «شاهزاده خانم روی نخود» نگاشته، واقعه آخر قصه فوق را ذکر کرده ولی مجازات وحشتناک آخر آن را نیاورده است. کریستنسن، شاهزاده خانم روی برگ مورد و شاهزاده خانم روی نخود؛ AO، ج ۱۴، ص ۵۷-۲۴۱.