پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۲۸۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خراسان) نصب[۱] شد. سکه‌هایی از او باقی است به این عبارت: «پرستنده مزدا، پیروز الهی، شاهنشاه کوشان». صورت خدایی که، در روی سکه‌های پیروز دیده می‌شود، این عبارت را در بردارد «بودا خدا».[۲] چون این شاهزاده پیرو مانی بوده، می‌توانسته است دفعتا هم پرستنده مزداه باشد هم بودا.

یکی دیگر از پیروان بزرگ مانی، که از مبلغین معتبر این آیین جدید بود، اردوان نام داشت، که اسم اشکانی بوده است.[۳]

بنا به روایات مانویه، که مأخوذ از تواریخ عربی است، در آخر شاهپور با مانی به خصومت پرداخت. بنا بر قول یعقوبی، این پادشاه فقط ده سال کیش مانی داشت، پس از آن مانی از کشور ایران اخراج و قریب ده سال در ممالک آسیای مرکزی سرگردان بود. و یا تا هند و چین نیز رفته و همه جا دین جدید را تبلیغ کرده و کتابها و نامه‌هایی بمشایخ خود، که در بابل و ایران و سایر ممالک شرقی اقامت داشته‌اند، می‌نوشته است. عاقبت شاهپور در سال ۲۷۲ وفات یافت، پسر و جانشین هرمزد اول نیز در ۲۷۳ جهان را بدرود گفت و مانی توانست در مقابل خصومت موبدان مقاومت ورزیده، به ایران بازگردد. شمیدت[۴] نسبت بجزئیات این روایت ابراز شک کرده و بر آنست که هرگز مانی با شاهپور معارضه‌ای نداشته است و چنین گوید «در هر حال فرار و نفی مانی بهند افسانۀ بیش نیست، زیرا این سفر قبل از جلوس شاهپور باید واقع شده باشد». نه تنها شاهپور بلکه هرمزد اول هم مانی را بچشم احترام می‌نگریسته‌اند.

قدر متقن اینست، که وهرام اول برادر هرمزد اول، که پادشاهی عشرت‌طلب و سست‌عنصر بود، مانی را بدست روحانیون زردشتی واگذاشت. یعقوبی گوید[۵]


  1. رک ص ۱۵۸ این کتاب.
  2. هرتسفلد، پایکولی، ص ۴۵ و ۵۰-۴۹.
  3. آندرآس-هنینگ،۲، ص ۳۰۳؛ شدر، ایرانیکا، ص ۷۲.
  4. شمیدت-پولوتسکی، ص ۵۱.
  5. چاپ هوتسما، ص ۱۸۱؛ مقایسه شود با فارسنامه ابن بلخی، ص ۶۴.