برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

مقدمۀ مترجم

از مختصات قرن اخیر توجه ایرانیان بتاریخ پرافتخار ادوار باستان است. این توجه، تاریخ قدیم را زندگی تازه بخشید و حقایق آن از پردۀ حدس و قیاس و حجاب شک و گمان بیرون آمد و جامۀ یقین درپوشید. پیش از این هر روایتی که از شکوه و بزرگی ایران باستان می‌رفت، از بس با وضع ویرانی کشور منافات داشت. در ردیف افسانه شمرده می‌شد. کسی باور نمی‌کرد که در روزگار قدیم میهن ما وحدتی و مرکزیتی داشته و از وجود سپاهی سلحشور و نیرومند و مردانی مجرب و دانشمند برخوردار بوده به سرکوبی گردنکشان داخلی و قهر دشمنان خارجی نایل آمده باشد. زیرا که هیچ‌چیز از ایران حاضر مصدق عظمت ایران ماضی نبود. اما پیشرفت‌هائی که در قرن اخیر بتدریج حاصل شد کشور را از هر حیث به جائی رسانید که قصه داریوش و حکایت انوشروان را دیگر کسی منکر نتواند شد بار دیگر ثابت شد که این آب‌وخاک مردزای و هنرنمای است و هرچه از شوکت پیشینه نوشته‌اند، همه صحیح و مطابق با واقع است. چون بیگانگی و جدائی از میان ایران نو و ایران و ایران کهن برخاست، در حقیقت تاریخ قدیم سالنامه جدید شد و هر کسی در این زمان چهرۀ خود را در آن آئینه کهن شناخت و خویشتن را با نیاکان سرافراز پیوسته یافت. پس مورخان دانا بنگارش تاریخ پرداختند و هرکس از جانبی در روشن کردن روایات متقدم و آشکار نمودن فضایل قوم ایرانی رنجها برد.