کسانی که در هیئت وزیران با آنها همکار بودم. با بهنیاء که وزیر وقت دارائی بود. با خانلری وزیر فرهنگ، با دکتر خوشبین که هنگامی که در فرانسه دانشجو بودم سرپرست ما بود. با دکتر باهری که وزیر دادگستری شده بود و در فرانسه کمتر میشناختمش. و کسان دیگر. شخصیت بهنیاء برای من خیلی جالب بود چون خوب درس خوانده بود، مدرسه علوم سیاسی پاریس را تمام کرده بود، موسیقی خوب میشناخت، شراب خوب میشناخت، و به زن علاقه وافر داشت. و در یک مورد هم یکی از زنهائی را که با او سروکار داشت دیدم و بسیار زیبا بود. ولی خوشگذران بود و اگر هم امکانی داشت که به دوستانش کمکی بکند مضایقهای نداشت برایش مسائل مملکتی بصورت خیلی خشک مطرح نبود. اما رویهمرفته خودش در کارش آدم تمیزی بنظر میآمد.
س – آن جریان استعفایش بخاطر اصلاحات ارضی و بعد برگشتنش به کابینه بعدی چه بود؟
ج – نه، بخاطر واقعاً اصلاحات ارضی نبود. بخاطر وضع دارائی کشور بود و بخاطر بودجه کشور بود. و وقتی هم که دو مرتبه برگشت مدت زیادی نماند چون برایش صرف نداشت. میخواست برود به بانک اعتبارات و در آنجا پست ریاست هیئت مدیره را داشته باشد. حقوق خوب بگیرد و زندگی خیلی بهتری بکند. خیلی زیاد علاقه به کار دولتی نداشت. من البته جزئیات دوره پیشین وزارت دارائیش را نمیدانم اما رویهمرفته میدانم که برایش این مسائل مطرح بود و در ضمن هم آدم محکمی بود در حرفش و میتوانست بمقدار زیادی با نق زدن و بداخلاقی جلوی توقعات شاه را و درنتیجه نخستوزیر را بگیرد. و از این نظر آدم مفیدی بود. اما برداشت کهنه زمان داور را درباره دارائی مملکت داشت. اینها در حقیقت آن گروهی بودند که میباید به آنها گفت "مالیهچی" هنوز مال دوره وزارت دارائی نبودند. یک نکتهای را که در این زمان برای من اتفاق افتاد و به شما بگویم اینستکه اشاره کردم در شرکت معاملات خارجی را مدیرعامل و اعضای هیئت مدیرهاش را عوض کردم، وقتی که تصویبنامه انتصاب دکتر محمد علی مولوی را به این سمت برای علم بردم، علم به من یادداشتی داد که مایل است در این مورد با من بعداً صحبت بکند. و بعداً به من گفت که بنظر شما متقی برای این پست