برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۸۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۵)
– ۲ –

خانوادگی با طبقات باصطلاح بالا نداشته، با مردمان صاحب نفوذ، درباریان و طبقه‌های بالا، بعنوان وزیر اقتصاد عضو سازمان شاهنشاهی

س – (؟)

ج – خدمات، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی هم بودم و با والاحضرت اشرف آشنا شدم و نهاری هم در داروپخش سلطنتی در همان ماه اسفند در آنجا خوردیم و ایشان هم معتقد بودند که میبایست از داروپخش حمایت بشود. و مدیرعامل سازمان شاهنشاهی دکتر آشتیانی هم خیلی التماس دعا برای حمایت از داروپخش داشت. البته من بصورت خصوصی میدانستم که برای تأسیس این داروپخش و قراردادهایی که با شرکت انگلیسی ، اگر اشتباه نکنم، Humphries & Glasgow بسته بودند مقداری رشوه والاحضرت اشرف گرفته بود و مقداری هم به جیب دکتر شرقی مدیر عامل داروپخش سلطنتی رفته بود. ولی به روی خودم نمیاوردم اما اعتقادی هم به اینکه از این جماعت حمایتی بکنم نداشتم، اما شخصیت خود والاحضرت اشرف فوق العاده جالب بود. صراحت در صحبت کردن، قدرت فهم مسائلی که مطرح میشد، و بهرحال این رفتار خیلی آزادانه و بازش برای هر کسی دلپذیر و خوب بود. و من هم از این جنبه این زن خیلی خوشم آمد و همیشه هم خیلی خوشم میآمد. اما متأسفانه عیب‌هائی را هم از پیش میدانستم و بعد هم بیشتر آشنا شدم و آن عیب‌ها هم به خود این زن زیان زد و هم به برادرش و به کشورش. همچنین با والاحضرت فاطمه آشنا شدم که البته زن ضعیفی بود و بهیچوجه قابل مقایسه با والاحضرت اشرف نبود. دیگر اعضای خاندان سلطنتی هم به همین ترتیب بدنبال فرصت برای آشنائی با من بودند. ولی پس از مدتی همه اینها خیلی مأیوس شدند و مرا بصورت آدم منفی و گوشت نپز شناختند. تنها کسی که پشت سر من بصورت دائم خوب میگفت والاحضرت اشرف بود که همیشه خیلی صریح به او نه گفته بودم ولی چون در خوی خودش هم بود پشت سر من گفته بود "این تنها کسی است که جلوی روی آدم نه میگوید. نه مثل بقیه که جلو میگویند بله، ولی در عمل کاری انجام نمیدهند." بهرحال این نوع آشنائی‌ها بود و همچنین آشنائی با