نه برای کسانی که به اصول اعتقاد داشتند. نمیخواهم بگویم کسانی که در رأس دانشگاههای کشور بودند بیشخصیت و بیپرنسیب بودند ولی بعضی از آنها در دانشگاههائی کار میکردند که گرفتاریهای دانشگاه تهران را نداشت بعنوان نمونه رضا امین از نظر من همیشه یکی از برجستهترین ایرانیهای نسل ما است و خواهد بود. و خدمات او در دانشگاه آریامهر غیرقابل انکار است. ولی شرایط دانشگاه تهران با شرایط دانشگاه آریامهر تفاوتهای بسیاری داشت. و مطمئن هستم اگر او هم سالیان بیشتری در دانشگاه آریامهر میماند و با رفتار پلیس و مقامهای انتظامی در محوطه دانشگاه خود روبرو میشد عکسالعملی شبیه من بخرج میداد و احیاناً او هم با حالت قهر آن دانشگاه را ترک میکرد. خوشبختانه کار او به آنجاها نرسید و توانست سال بعد شغل دیگری برای خود دست و پا بکند. در اینجا این سئوال پیش میآید که واقعاً چه عواملی مانع اصلاح در کار دانشگاه تهران بودند. پاسخی که من برای این حرف دارم اینستکه مهمترین عامل عدم وجود آزادی سیاسی بود. بعبارت دیگر پیدا کردن مقصر بصورت فرد کار بسیار سختی است. برداشت کل رژیم نسبت به مسائل سیاسی یک چنین وضع و واکنشی را در میان دانشجویان ایجاد میکرد و نمیشود مقصر خاصی را برای این کار معین کرد. از طرف دیگر هویدا هم حاضر نبود این واقعیتها را به آگاهی شاه برساند و من تصور میکنم او در شرایطی بود که میتوانست وضع را تجزیه و تحلیل بکند و حدس بزند چرا این اتفاقات میافتد. و الا اگر میخواست راست نتیجه تجزیه و تحلیل خود را بعرض شاه برساند احیاناً مورد بیلطفی شاه قرار میگرفت و شاید هم به خدمت او بعنوان نخستوزیر پایان میدادند. ولی به مراتب بهتر بود که او چنین کاری را میکرد و کشور عاقبت دچار تشنجاتی که منجر به این انقلاب شوم شد نمیشد.
س – در این مدت از آقای علم کمکی نگرفتید شما؟
ج – نه من از علم کمکی نگرفتم و اصولاً معتقد هستم که در این مورد هیچ کسی نمیتوانست کمکی بکند و تنها راه حل این بود که افرادی که مسئول هستند آنقدر