و گفت، "من بعنوان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور از طریق رانندهام متوجه شدم که شما قیمتها را بالا بردید. شما چه شکلی به خودتان اجازه میدهید یک همچین تصمیمهائی بگیرید و توجهی به واکنش مردم نکنید. بعد از من هم که مسئول امور امنیتی هستم بخواهید که کارم را خوب انجام بدهم؟" اصولاً پاکدامن یک شعار بسیار خوبی داشت. از همان سال اول هم که من وزیر شده بودم به من میگفت، میگفت، "تو را بخدا کارتان را خوب انجام بدهید که مرا بیکار بکنید." و توضیح میداد که منظورش از این حرف این است که این اقدامات امنیتی و بگیر و ببند مال موقعی است که مردم ناراضی هستند. ولی اگر ما کارمان را خوب انجام بدهیم. اگر بیکاری نباشد. اگر مردم زندگی مرفهای داشته باشند دلیلی برای این کار نیست. البته این تجزیه و تحلیل رویهمرفته محدود است برای اینکه وقتی شما همه اینها را داشتید باز مردم آزادی سیاسی میخواهند. این را هم پاکروان بسیار خوب میفهمید. ولی بهر حال درصدی از قضیه همین بود که پاکروان میگفت و بهمین دلیل هم این گله را از من کرد و تصور میکنم که به نخستوزیر و بقیه هم اعتراض کرد. ولی در
س – در جلسه هیئت دولت شرکت نمیکرد رئیس سازمان امنیت؟
ج – نه، بهرحال پس از چند هفته شاه متوجه شد که این اشتباه بزرگی بوده و دستور داد که قیمتها بصورت سابق خودشان برگردند و همین کار را هم کردیم و منصور که مورد محبوبیت مردم نبود و به شما گفتم خیلی حتی در این اواخر به صحبتهایش آلرژی داشتند و مسخرهاش میکردند، پس از این جریان بیشتر مورد تحقیر مردم قرار گرفت.
س – تاکسیها هم مثل اینکه اعتصاب کردند اگر
ج – بله، بله همینطور است.
س - در مورد بنزین.
ج – بله همینطور است. و چیز دیگری که به این جریان شد این بود که در این موقع آن قرارداد میان ایران و آمریکا بسته شد که طبق آن مأمورین نظامی آمریکا