در حقیقت نوعی اختیار درباره مسائل قضائی مربوط به سربازها و افسران خودشان داشتند و به آنها یک حقی را میدادیم که در دوره قاجاریه در زمان کاپیتولاسیون فقط داده بودیم. و در مجلس عدهای با این قرارداد مخالفت کردند و یکی دو نفر از وکلا حتی به خودشان جرأت این را دادند که به منصور یادآور بشوند که با آمریکائیها تماسش بیش از اندازه نزدیک است و حتی یادآور شدند که سرهنگ یانسویچ رئیس سیا در ایران موجر خانه پدر حسنعلی منصور است. و اگر چه واقعاً این قرارداد به فشار شاه به مجلس داده شد. ولی من تصورم اینستکه اگر شخص دیگری جز منصور بود، یا میتوانست با ظرافت و نرمش بیشتری پیش ببرد کار را. یا اینکه وقتی چنین مخالفتی را میدید سعی میکرد از طریق شاه به آمریکائیها تفهیم بکند که باید کمی کوتاه بیایند. ولی هیچکدام از این کارها نشد و این لطمه بسیار شدیدی به دولت و به شاه زد و باز هم تکرار میکنم، با توجه به تمام صحبتهائی که درباره ارتباط منصور با آمریکائیها میشد خیلی برای او گران تمام شد. ولی او باز هم با همان غرور و تبختر همیشگیاش با اینطور چیزها روبرو میشد و اهمیتی نمیداد.
س – نقش هیئت دولت چه بود در این مورد؟
ج – هیئت دولتی که منصور سر کار آورد مرکب از آدمهائی بود که سن بیشترشان میان سی و سی و پنج بود و جز چند نفری مانند امیرعباس هویدا یا جواد صدر وزیر دادگستری بقیه سن خیلی زیادی نداشتند و به خودشان اجازه بحث زیادی نمیدادند و بیشترشان از همان اطرافیان خود منصور بودند که سالیان دراز عادت کرده بودند پیروی از او بکنند. بنابراین در اینجا بحث زیادی نمیشد و بخصوص که این قرارداد در واقع در زمان علم تدوین شده بود و در زمان منصور آخرین دستکاریهایش شد و به مجلس داده شد. بنابراین اصلاً تا آنجائی که خاطرم هست توی هیئت وزیران شاید بحثی هم در این باره نشد یکراست رفت به مجلس و بیشتر کار وزیر خارجه و نخست وزیر بود. در هر صورت مجموعه این داستانها که به شما گفتم