برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۱۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
عالیخانی (۱)
– ۱۶ –

ولی البته از بیرون هنوز چیزی فاش نشده بود. دومش هم اصرار کردم که باید کشوری مانند ایران چین را بشناسد و حتی با تعهدات سیاسی هم که ایران دارد با غرب برای غرب خیلی بهتر است که یک دولت کوچکی که معنی زیادی ندارد مثل ایران نزدیک بشود و فایده‌اش از نقطه نظر سیاست درازمدت اینها اینست که وقتی شما دلال توی یک معامله‌ای شدید کمسیون خودتان را هم قاعدتاً خواهید گرفت و چیزی که هست اراده‌ی سیاسی چنین کاری در میان نبود. البته آنموقع من نمیتوانستم قضاوت بکنم ولی الان میتوانم ببینم که خوب شاه که ابداً جرأت نمیکرد بدون اجازه‌ی آمریکائیها چنین کاری را بکند. وزیر خارجه‌مان آقای آرام بود بنابراین میتوانید حدس بزنید که از ایشان توقع ابتکار سیاسی در یک همچین حدی خواستن خیلی بیجا است و نخست وزیرمان هم آقای دکتر اقبال بود که اصولاً دیدش در حد سیاست‌بازی داخلی بود و به مسائل خارجی بخودش اجازه‌ی مداخله نمیداد و اگر هم میخواست مداخله بکند شاه به او اجازه نمیداد و در نتیجه این گزارش همچنان خاموش ماند. ولی این نوع چیزهائی است که برای ما پیش آمد و نتوانستیم از آن نتیجه بگیریم. اما خوب بر عکس در مورد اسرائیل خیلی نتیجه توانستیم بگیریم. نمیدانم اگر شما حالا میخواهید یک مقدار از من سئوال کنید باز من می توانم...

س – نه اینها مخصوصاً تازگی دارد و سئوال بخصوصی بنظرم نمیرسد. فقط من فکر کردم وقتی که ما در سال ۱۹۷۰ رفته بودیم به چین به اتاق بازرگانی اولین سفر ایران آنموقع بود و حالا من خیلی متأسفم که ده سال قبل این کار شده بود.

ج – آنموقع هم بعضی از دوستان من میدانستند چون از کسی پنهان نمیکردم که این سفر را رفتم. البته محتوی سفرم را نمی‌گفتم ولی این را میدانستند که رفتم. از جمله عبدالعلی فرمانفرمایان که این هیئت را برد، از من پرسید که چه چیزی من در چین دیدم؟ و من درست به او توضیح دادم. و وقتی هم که از چین برگشت خوشحال شدم که تأیید کرد او هم به همان نتایجی رسیده که من رسیده بودم. البته تا آن مقداری که مربوط به مسائل روز چین میشد. !