برگه:HezaroYekSokhan.pdf/۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۸
  1. دوست آن است که با تو راست گوید نه آنکه دروغ تو را راست انگارد
  2. دوستان در زندان بکار آیند که بر سر سفره همه دشمنان.
  3. دوست خود مدار هر آن کس را که دشمن دوستان تو باشد
  4. دوست را چندان قوت مده که اگر دشمنی کند بتواند
  5. دوست روز حکومت بسیار است
  6. دوست وفاکیش بهتر که خویش جفااندیش
  7. دوست همه کس دوست هیچ کس نیست (م)
  8. دوستی با مردم دانا نکوست
  9. دوستی بی‌جهت ممکن است و دشمنی بی‌غرض محال
  10. دوستی را که بعمری فرا چنگ آرند نشاید که بیکدم بیازارند
  11. دو صد گفته چون نیم کردار نیست
  12. دو کس دشمن ملک و دین‌اند، پادشاه بی‌حلم و زاهد بی‌عمل