برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۹۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۹۵–

مبتلا بجرب شود تا دائماً از خاراندن بدن لذت ببرد و حاصل اینکه خطیبان یعنی رجال سیاسی این دوره فن سخنوری را فن خوش‌آمدگری کرده‌اند و باین واسطه قدرتی را که تحصیل میکنند بمصرف هوای نفس میرسانند نه خیر و صلاح کشور و دولت آتن کمتر وقتی سائس خوب داشته است زیرا بنابراینکه حسن سیاست تربیت مردم و بهبودی اخلاق آنهاست سائس خوب آنست که پس از دورهٔ زمامداری او مردم بهتر از آنکه پیش از او بودند شده باشند و ما چنین چیزی ندیده و نشنیده‌ایم.

از مکالمات سقراطی افلاطون دو سه کتاب دیگر باقی مانده که باید نام ببریم یکی از آنها موسوم به پروتاگوراس است و دیگری منن و این هردو بحث در این مسئله است که آیا فضیلت را میتوان آموخت یا نه و آیا آن علم است یا نیست؟ اگر علم است چگونه علمی است و چرا کسی دیده نشده است که فضیلت‌آموز یاشد یعنی کسانی بواسطهٔ تعلیمات او بفضایل آراسته شده باشند؟ و اگر علم نیست پس فضیلت چگونه آموخته میشود؟

در این دو کتاب هم که هر دو از آثار زیبای افلاطون میباشند گفتگوهای شیرین و تحقیقات دقیق در تعریف فضیلت و چگونگی آن بمیان میآید اما چون میدانم که خسته شده‌اید وارد تفصیل آنها نمیشوم و روی همرفته نسبت بآنچه تاکنون گفته‌ام مطالب تازه‌ای هم ندارد و آنچه در این باب گفتنی است از این پس خواهیم گفت، عجالةً یاد آوری میکنم که کتاب منن همانست که افلاطون از قول سقراط در آنجا ثابت میکند که علم تذکر است و آموختنی نیست و کاریکه معلم میکند اینست که مطالبی را که در خزینهٔ خاطر متعلم هست بیاد او میآورد و در این باب هم شاید پس از این باز تحقیق کنیم.

بالاخره کتاب موسوم به هیپیاس کوچک را هم که نام ببریم این