برگه:Hamzanama.pdf/۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و آن پادشاه را چهل وزیر بودند و هفت صد ندیم و دو صد پهلوان کرسی زرین نشین و هفصد تاجدار بودند و صد لک سوار قاهره و از جملهٔ وزرای وزیر اعظم خواجهٔ ارقش بود که بعنوان فراست و کیاست بر همه تقدیم داشت و از جملهٔ بهلوانان پور اَشکِ سٰاسٰان زرینه‌کفش و قارون دیوبند و عیاران ملک واژه ناخوانا تیغ‌زن و ایرج سام بودند که اوصاف مردی و مردانکی ایشان نامه همه کس شنیده بودند و وصیت بهلواني و دلاوری ایشان همه جا رسیده و از جملهٔ عیاران پایهٔ تخت قباد جاسوس و چاپلوس عیار و جنان کرد بودند که در شب روي عیاري قرینه نداشت و قباد را خزینه بسیار و جمعیت بیشمار بود چندانکه حد و حدود نداشت و او را چهل حرم بود از آنجمله او را محبوبه بود دلارام و بانواع لطافت و اوصاف صباحت و بلاغت آراسته بود ملک را بوجهی فریفته و متوجه خود داشت که بعد او هیچکس منظور نظر نبود بلکه یک ساعت ازو جدائی ممکن نبود از قضا روزی بعزم شکار بیرون رفت و دلارام را با جمله حرم‌های دیکر همراه برد و بشکار مشغولي نمود قباد دست بکمان کرد هر غلوله که بر کوش کورخری زد چون کور ز سم کوش خود را