برگه:GolestaneSadi.pdf/۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳
دیباچه

  ورنه سزاور خداوندیش کس نتواند که بجا آورد  

* * *

باران رحمت بیحسابش همه جا رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه را کشیده: پردهٔ ناموس بندگان را به گناه فاحش ندرد و وظیفهٔ روزی‌خواران را بخطای منکر نبرد.

  ای کریمی که از خزانهٔ غیب گبر و ترسا وظیفه‌خور داری  
  دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری  

فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند، و دایهٔ ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات را در مهد زمین بپروراند، درختان را بخلعت نوروزی قبای سبز ورق در بر کرده و اطفال شاخ را بقدوم موسم ربیع، کلاه شکوفه بر سر نهاده، عصارهٔ نای بقدرتش شهد فایق شده و تخم خرما به یمن تربیتش نخل باسق گشته:

  ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی بکف آری و به غفلت نخوری  
  همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری