برگه:DonyaKhaneManAst.pdf/۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۵ حوت ۱۳۰۰ سیدابراهیم دلتنگ نباشی چرا نیامدم، چرا اقدام نکردم. پیش آمدها قوی تر از همت ما بود. صلاح ندانستم مردم را بی جهت در زحمت مجادله و یاغی گری بیندازم. اگر خیلی استقامت داری برای موقع دیگری- شایدروزگارعنقریب آن موقع را نزدیک کند ـ مهیا باش. هرگز مأیوس نشو. نه حوادث روزگار تغییرناپذیر است و نه عمر به آخر رسیده است. تو هنوز جوانی و با حسی که دارای قابلیت خدمتگزاری تو برای خیر عموم روز دیگری معلوم خواهد شد. آنوقت پسر جنگل ها با سردسته ی باغی گران به مردم نشان خواهد داد دشمن ضعفا چه عاقبتی دارد. نمیدانی به من چه می گذرد. کدورت های تازه یی ضمیمه ی کدورت های سابق زندگانی من شده است. به زحمت زیاد می خواهم استقامت داشته باشم. خیالاتم خیلی پریشان است. چندین مرتبه خواستم برای تو چیزی بنویسم. اما چون وسیله در دست نبود که به تو برسانم نوشتن به تأخیر می افتاد . خواستم اهالی «سولده» را 10