برگه:Divar.pdf/۱۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

لیک من با خشم میگویم:
باز هم رؤیا
آنهم اینسان تیره و درهم
باید از داروی تلخ خواب
عاقبت بر زخم بیداری نهم مرهم
میفشارم پلک‌های خسته را برهم

۱۳۰