دیگری زندگانی که دین یاد میدهد و ما خواهای آنیم .بدینسان که توده ها با یکدیگر بجای کشاکش همدستی کنند و بجای جنگیدن و ویرانی رسانیدن ،به آبادی جهان کوشند و در میان توده ها آیین بخردانه باشد .هر چیزی از کشاورزی و داد و ستد و بازرگانی و فرهنگ و زناشویی و سررشته داری به معنی راست خود شناخته شده به معنی راست خود بکار بسته شود .به دانشها بیشتر از این ارج گزارده گردد.[۱]
زندگانی شیعیان هیچیکی از اینها نیست و بسیار پست تر از اینهاست و این به چند شُوند است که در پایین فهرست وار یاد میکنم:
۱ـ شیعیان مردگانی را گرداننده جهان می پندارند و پیشرفت کارها را از آنان چشم میدارند ،و بجای آنکه هر کاری را از راهش پی کنند و به نتیجه رسانند انجامش را از آن مردگان میخواهند .این جهان از روی یک آیینی میگردد و هر کاری نتیجه کار دیگری میباشد .مثلا یک توده ای چون به کشور و توده خود دلبستگی میدارد و برای نگهداری آن سپاه می آراید و توپ و تانک و هواپیما و دیگر افزارها آماده میگرداند ،نتیجه این کارها نیرومندی و سرافرازی آن شود ،و کشورشان از افتادن به دست بیگانگان ایمن گردد. ولی شیعیان این را نفهمیده اند و پروایی به این کارها نمی دارند .باور آنان اینست که این کشور را امام رضا یا صاحب الزمان نگه میدارد .در دیگر کارها نیز چنینند .فلان زن پسر خود را از رفتن به سربازی یا از یاد گرفتن هوانوردی بازمیدارد و به این اندیشه است که اگر روزی جنگی برای این کشور پیش آمد و بمب اندازهای دشمن بسر شهر رسیدند او خود را و خاندانش را با «توسل به حضرت عباس» و «نذر قربانی گفتن» و مانند اینها نگه دارد .فلان سبزی فروش و بهمان پینه دوز ،دکان خود را برچیده و سرمایه خود را برداشته روانه کربلا میشود و به این باور است که امام حسین به او سرمایه خواهد رسانید .از این گونه چندانست که به شمار نیاید.
۲ـ چون آن مردگان را «گرامی داشتگان» خدا شناخته دستگاه آفرش را بسر آنان میگردانند ،همه به زمان آنان پرداخته به زمان خود ارج نمی گزارند .در پندار شیعیان دوره بهتر جهان گذشته و آنچه بازمانده دوره های بی ارج آن میباشد .خدا به جهان آنچه بایستی بکند کرده است :پیغمبرهایش را برانگیزیده ،علی و حسن و حسین و جعفرش را که گلهای سرسبد آفرش بوده اند آورده ،دستگاه کربلایش را راه انداخته ،برای روز رستاخیز میانجیانی اندوخته گردانیده ،امام زمانش را در جابلقا و جابلسا آماده نگه داشته ،دیگر کاری که بکند نمانده و این دوره هایی که میگذرد زمانهای بیهوده جهانست که هیچ ارجی نباید گزاشت ،و تنها کاری که باید کرد آنست که به زیارت رفت ،گریه کرد ،داستان فدک را فراموش نساخت ،دست از گریبان ابوبکر و عمر برنداشت ،تا بدینسان امامان را از خود خشنود گردانید و روز رستاخیز از میانجیگری آنان بی بهره نماند .در نتیجه همینست که هر بدبختی که به توده و کشور پیش آید و هر گرفتاری که رخ دهد شیعیان پروا ننمایند بجای خود ،که از همان نیز معجزه ای برای امامان خود پدید آورده چنین گویند» :اینها علامت آخرالزمان است ،خودشان خبر داده بودند».
- ↑ کسانیکه میخواهند از معنی راست دین و از زندگانی دینی آگاه گردند کتاب «ورجاوند بنیاد» را بخوانند .