عثمانیان گاهی به جلوگیری پرداختندی بارها رخ داده که استخوانها را خرد کرده و در توبره اسب ریخته خواسته اند نهانی از مرز گذرانند و دانسته شده و مایه رسوایی گردیده.[۱]
استخوانهای مردگان را بار کرده به کربلا میبرند
این کار را چرا میکنند؟! ...به آن استخوانها چکاری هست که از این شهر به آن شهر میکشند؟! ...اگر از خودشان بپرسید یکی خواهد گفت :یک در بهشت از کربلا یا از نجف یا از قم است و مرده ای که در آنجا خوابیده همانکه بوق دمیده شود و برخیزد یکسره به بهشت خواهد رفت .دیگری خواهد گفت :مرده ای را که در قوطی گزارده اند و به نجف یا به کربلا خواهد رفت از فشار گور ایمن باشد .دیگری خواهد گفت :ما گناهکاریم و به آن آستان پناهنده میشویم .یا خواهد گفت :ما سگیم و خود را به نمکزار می اندازیم.
با این بهانه های سست ،بکاری به آن زشتی و زیان آوری برمیخیزند و آبروی یک توده ای را به باد میدهند. اروپاییان که ایرانیان را دْژآگاه و بیابانی میخوانند آیا این دلیل استواری در دست آنان نخواهد بود؟! ...اروپاییان نه ،خودمان اگر شنیدیمی که مردمی با استخوانهای مردگان چنان رفتاری میکنند آیا دژآگاه و پستشان نشماردیمی؟!...
کوتاه سخن :شیعیگری چنانکه از دیده دین و خداشناسی در خور نکوهش بسیار است ،از دیده زندگانی هم در خور نکوهش میباشد .شیعیان که در دین به بت پرستی افتاده اند در زندگانی پست تر از بت پرستانند .برای روشنی سخن مینویسم ،امروز زندگانی به چندگونه تواند بود:
یکی زندگانی که اروپاییان پیش گرفته اند .بدینسان که توده ها با یکدیگر در کشاکش و نبردند. جنگها میکنند و خونها میریزند و شهرها را ویران میگردانند .در میان خود نیز آیین بخردانه ای نداشته با نبرد و کشاکش می زیند .ولی در همانحال معنی میهن پرستی را میدانند ،به آزادی کشور و سرافرازی توده خود دلبستگی میدارند ،همگی دست بهم داده به آبادی کشور و به نیرومندی دولت خود میکوشند ،در دانشها پیش میروند.
- ↑ این داستان چندان شناخته است که از ملا محمد علی نخجوانی که یکی از مجتهدان می بود و ده و چند سال پیش مرده پرسیده اند و او پاسخ داده » :باکی نیست .تن علی اکبر را نیز تکه تکه گردانیدند» ( له اسوه بعلی الاکبر فقطعوه اربا اربا ) .