انجمنی از دانشمندان و نیکخواهان بر پا گردانیده از آنان داوری خواهد ،و بدینسان به یک کار تاریخی بزرگی برخاسته نام خود را در تاریخ جاودان گرداند. ولی افسوس که چنان دولتی نمی بود و چنین کاری کرده نشد.
دیگری آنکه :خردمندان و نیکخواهان جهان ،از ایرانیان و دیگران ،که در این کشور کم نمی باشند ،گفته های ما را بخوانند و خود در میانه داور باشند.
بخوانند و نخست بدانند آن هایهوی ها در برابر چه بوده .ما چه گفته بودیم که در پاسخش دچار وحشیگریها گردیدیم .چه میخواستیم که گرفتار دادسرا شدیم.
دوم بدانند بِچه شُوند این توده بدینسان بدبخت و تیره روز گردیده .بچه شوند این کشور چنین ویرانه افتاده. بچه شوند دسته های بزرگی از مردم با کشور و پیشرفت آن دشمنی می نمایند و همیشه بدبختی آنرا میخواهند.
سوم بدانند ما در چه راه میکوشیم و بَهرچه[۱] اینهمه رنج و گزند میکشیم .بهر چه اینهمه بدزبانی و بیفرهنگی از بدخواهان می بینیم .اینها را بدانند و آنچه شاینده خردمندی و پاکدلی ایشانست داوری کنند ،و آنچه باینده [۲] مردانگی و غیرت ایشانست یاوری دریغ ندارند .داوری در این زمینه ،یا آنگونه بایستی یا اینگونه ،و چون آن یکی نبود ما ناچار شدیم این یکی را درخواست کنیم ،و بهتر دانستیم گفته های خود را در این بار، با زبان روشنتر و بهتری ،به رشتهء نوشتن کشیم و نسخه های کمی از آن به چاپ رسانیده به کسانیکه به خردمندی و نیکخواهی آنان امید توان بست برای خواندن فرستیم. اینست داستان نوشتن این کتاب و چاپ آن.
نکته ای را که میباید در اینجا یادآوری کنیم آنست که این کتاب چون درباره یکرشته جُستارهای[۳] ارجداریست، و آنگاه از خواننده داوری طلبیده شده، ا ینست هرکسی باید آنرا با اندیشه خواند و هر سخنی را با دلیلهای که برایش آورده شده نیک سنجد و خرد[۴] را به داوری وا دارد، و پس از این باشد که از آن گذشته به سخن دیگری پس از آن، پردازد.
چون بارها دیده شده کسانیکه کتابهای ما را میخوانند چون با سخنانی ناشنیده روبرو میگردند، در بار یکم دل آزرده میشوند و به آسانی آنها را نمیتوانند پذیرفت، و از آنجا که هر گفته ای دلیل استواری همراه میدارد ناپذیرفتن نیز نمی توانند، و اینست دو دل میمانند. این کسان باید به یک بار خواندن بس نکرده کتاب را دو بار و سه بار بخوانند که بیگمان آنچه را که در بار یکم پذیرفتن نتوانسته اند، در بار دوم و سوم خواهند توانست.
بهرحال ما هیچ سخنی را بی دلیل نگفته ایم و این نمی خواهیم که کسی نافهمیده و باور نکرده سخنی را از ما بپذیرد.
ما چنانکه خواهش کرده ایم دوست میداریم هر خواننده ای راستی را داور باشد. هیچ سخنی را از ما بی دلیل نپذیرد و از هیچ سخنی که با دلیلست چشم نپوشد. چنان داند که یک دادگاه بزرگیست که او داورش میباشد و رفتاری کند که شاینده چنان جایگاه باشد.
- ↑ بهر (بر وزن زهر) = برای بهر چه = برای چه (ویراینده)
- ↑ باینده؛ بایا (اسم فاعل بایستن) = وظیفه ،واجب بایستن = واجب بودن (ویراینده)
- ↑ جستار = مبحث «جُست +ار» (ویراینده)
- ↑ خرد = نیروی شناسنده نیک از بد ،سود از زیان ،راست از ناراست ـ کتاب «در پیرامون خرد» نوشته شادروان کسروی دیده شود. (ویراینده)