برگه:Davari.pdf/۴۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

‫مردم هم زودتر بپذیرند»‪ .‬سپس چون از ما نومید شدند خودشان بکار پرداختند‪ .‬بدینسان که ما هرچه نوشتیم آنان‬ ‫کتابها را گردیده از میان صد حدیث بی معنی یکی را‪ ،‬که بیش یا کم‪ ، ‬مانندگی به گفته های ما میداشت پیدا کرده‬ ‫به رخ ما میکشیدند‪.‬‬

‫مثلا ما که در زمینه خرد‪ ،‬‌هم با کیشها و هم با صوفیگری و خراباتیگری‪ ،‬و هم با روانشناسی نوین در چَخِش‬ ‫میبودیم و در برابر همه آنها گفته های خود را با دلیلهای استوار روشن میگردانیدیم‪ ،‬آنان حدیثی را به رخ ما‬ ‫میکشیدند‪» :‬خدا چون خرد را آفرید به او گفت جلو بیا‪ ،‬آمد‪ .‬گفت پس برو‪ ،‬رفت‪ .‬گفت با تست که کیفر خواهم‬ ‫داد‪ ،‬با تست که پاداش خواهم داد»‪.‬‬

‫این خود جُستاریست که آیا دین بهر مردم است یا مردم بهر دین میباشند‪ .‬اگر راستش بخواهیم دین بهر‬ ‫مردم است‪ .‬دین بهر آنست که آمیغهای زندگانی را به مردم یاد دهد و آنان را از گمراهی بیرون‬ ‫آورد‪ .‬خدا چنین خواسته است که هر چند گاهی یکبار‪ ،‬کسی را از میان مردمان برانگیزد و با‬ ‫دست او شاهراهی برای زندگانی به روی مردم بگشاید‪ .‬دین بهر اینست‪.‬ ولی در اندیشه شیعیان وارونه‬ ‫این میباشد‪ .‬در اندیشه آنان مردم بهر دینند‪ .‬به این معنی که خدا «چهارده معصوم» را آفریده و آنان را بسیار گرامی‌‬ ‫داشته و این جهان و مردمان را آفریده که آن گرامی داشتگان را بشناسند و جایگاه آنان را در نزد خدا بدانند و برای‬ ‫خشنودی خدا همیشه نامهای آنان را به زبان رانند و درودها فرستند و به روی گورهاشان گنبدهای سیمین و زرین‬ ‫افرازند و از راههای دور بدیدن آن گنبدها روند‪ ،‬سرگذشتهای آنان را فراموش نساخته همیشه تازه نگهدارند‪ ،‬با‬ ‫دشمنان ایشان همیشه دشمن باشند و نفرین و دشنام دریغ نگویند و پیداست که به پاداش این کارها در آن جهان به‬ ‫بهشت خواهند رفت و آب کوثر خواهند خورد و هر گناهی که کرده اند به پاس میانجیگری آن گرامیان‪ ،‬آمرزیده‬ ‫خواهند شد‪ .‬اینست فهمیده شیعیان‪.‬‬

‫در زمانهای باستان چون خواستندی از پهلوانانی ارجشناسی نشان دهند‪ ،‬به یک نمایشی برخاستندی‪ .‬بدینسان‬ ‫ش رو‪ ،‬و دسته هایی در پشت سر‪ ،‬و آن پهلوانان در میانه‬ ‫که یک کاروان بزرگی پدید آوردندی که دسته هایی در پی ‫جا گرفتندی‪ ،‬و به همان حال با موزیک و سرود به راه افتادندی‪ ،‬و همگی ستایش آن پهلوانان کردندی‪ ،‬و بدینسان‬ ‫سراسر شهر را گردیدندی‪.‬‬

‫در اندیشه شیعه دستگاه آفرش یک چنان نمایشی برای نشان دادن ارج و جایگاه «چهارده معصوم» میباشد‪.‬‬ ‫دسته هایی از پیش رو رفته و در میانه آن چهارده تن و بستگان و پیرامونیانشان آمده اند و از پشت سر نیز دسته هایی‌‬ ‫در کار آمدن و گذشتنند‪.‬‬

‫در سایه همین باور است که شیعیان زمان آن چهارده تن (صده های نخست اسلام) را بهترین زمانها شناسند و‬ ‫در پندار ایشان زمان هرچه میگذرد بدتر و بی ارجتر میگردد‪.‬‬

‫در سایه همین باور است که به زمان خود و پیشآمدهای این زمان ارج نگزارند و همه در بند زمان آن چهارده‬ ‫تن و پیشآمدهای آن زمان باشند‪.‬‬