سپس در زمان نادرشاه یکرشته کوششهای بهتر و بزرگتری رفت .آن شاه غیرتمند آسودگی ایران را ،بی برانداختن آن زشتکاری ،نشدنی میشمرد و از اینرو از یکسو با عثمانیان به گفتگو پرداخته پیشنهادها میکرد و از یکسو در ایران به برانداختن آن زشتکاری میکوشید و بارها از ملایان سنی و شیعی نشستها برپا میگردانید .ولی این کوششها نیز نا انجام ماند و آن شاه غیرتمند کشته شده آرزوهای خود را به گور برد.
در زمان زندیان و قاجاریان ملایان میدان بازی میداشتند و این زشتکاری همچنان در میان میبود .تا پیش از زمان مشروطه همه ساله در ربیع الاول ملاها و سیدها و طلبه ها پیش افتاده به یکرشته بازیچه های دْژخویانه پستی برخاستندی .درویشان تبرایی که گفتیم بازماندگانشان در تبریز و دیگر شهرها میبودند و بنام «لعنتچی» در کوچه ها و بازارها گردیده زبان بکار انداختندی و از این و از آن پول گرفتندی .این یکی از نیکیهای جنبش مشروطه بود که آن زشتکاریها را از شهرهای ایران برانداخت.
چنانکه گفتیم همین زشتکاری مایه ریخته شدن ملیونها خون گردیده ،شُوند برافتادن هزارها خاندان شده ،به شومی آن صد هزاران دختران و زنان ایران به دست ازبکان و ترکمانان و عثمانیان افتاده که به کنیزی نگه داشته و یا در بازارهای بخارا و خیوه و استانبول و صوفیا و بلگراد فروخته اند .در زمان نادرشاه چند هزار تن از این زنان در گرفتاری میبودند و آن شاه بیش از همه به آزاد گردانیدن ایشان میکوشید.
این هم گفتیم که داستانهایی که در کتابهای شیعی ،درباره کشاکش امام علی بن ابیطالب با ابوبکر و عمر، نوشته اند همه دروغ و همه ساخته است .خدا روی سیاست را سیاه گرداناد!...
ابوبکر را یاران پیغمبر به خلافت برگزیده بودند و پس از او نیز عمر را برگزیدند .این دو تن از برگزیدگان یاران پیغمبر بوده اند .پس از عمر نیز عثمان را برگزیدند .ولی از اینمرد در پایان کار بدیهایی رخ نمود و یکدسته از مسلمانان به او بشوریدند و چنانکه در تاریخها نوشته شده او را کشتند .این سزای او بوده.
اینکه یاران پیغمبر نخست بار علی را به خلافت برنگزیده اند شُوندش را در کتابها نوشته اند . علی در آنهنگام جوان میبود[۱] و با همه ستودگیهایی که میداشت ابوبکر به خلافت شاینده تر ازو میبود ،بویژه با خونهایی که علی در راه اسلام ریخته و دشمنی خود را در دلهای بسیاری جایگزین گردانیده بود .بهرحال برنگزیدن او از روی بدخواهی نبوده و کشاکشی در آن باره رخ نداده است.
داستان رفتن عمر به در خانه علی و گزاردن او دختر پیغمبر را در میان در و دیوار که با آن آب و تاب سروده میشود ،از ریشه دروغ است .میگویند :دختر پیغمبر «محسن» نام بچه ای را «سقط» کرد .یکی نمیپرسد :ای بیخردان بچه زاییده نشده بنام چه نیازی میداشت؟! ...که دانسته بود آن بچه پسر است تا نام «محسن» به او گزارد؟!...
- ↑ علی در زمان مرگ پیغمبر ۳۳ساله بوده است و در نظام عشیرتی و قبیله ای جوان ۳۳ساله به رهبری برگزیده نشود. (ویراینده)