برگه:Davari.pdf/۳۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

‫بسا که با یک خشم‪ ،‬آتش به هستی مردی میزده‪ ،‬و چه بسا که بیگناهی را گناهکار شناخته و فرمان‬ ‫کشتنش میداده‪ ،‬در دستگاه چنین پادشاهی کسانی میبایسته که در چنان پیشامدهایی به پای‬ ‫پادشاه افتند و با چاپلوسیها خشم او را فرو نشانده گرفتار بیگناه را رها گردانند‪ .‬میانجیگری در‬ ‫چنین دستگاهی میسزیده‪ .‬در دستگاه سراپا دادگری و راستی چه نیاز به میانجی باشد؟!‪ ...‬من از‬ ‫شما میپرسم آیا در دادگاه و دیگر اداره های قانونی میانجیگری تواند بود؟!‪...‬‬

‫دهم ‪ :‬نفرین و دشنام درباره یاران پیغمبر که آنرا «تبری» نامیده اند پایه دیگری از کیش‬ ‫شیعیست و این خود زشتکاری ننگ آوری میباشد‪ .‬بی هیچ شُوندی با مردگان دشمنی نمودن و دروغها‬ ‫بستن و به دشنام و نفرین برخاستن جز نشان تیره درونی گروهی نتواند بود‪.‬‬

‫چنانکه گفتیم این کار ناستوده از پیش از زمان جعفر بن محمد آغازیده بوده‪ .‬ولی از زمان این امام رویه رسمی‌‬ ‫به خود گرفته و به سختی افزوده‪ .‬مرا شگفت افتاده که زید بن علی در برابر رافضیان از صدیق و فاروق[۱]‪ ‬‌هواداری‬ ‫کند و آن پاسخ پاکدلانه و مردانه را دهد‪ ،‬و برادر زاده او بدینسان نفت به آتش رافضیان ریزد و آنان را در رفتار‬ ‫زشتشان هرچه گستاختر گرداند‪.‬‬

‫کتابهای شیعی پر از جمله های نفرین و دشنام است‪ .‬خواجه نصیر‪ ،‬آن مرد بیدین شکم‬ ‫پرست که گاهی باطنی میبوده و گاهی شیعی میگردیده‪» ،‬لعنت نامه ای» ساخته‪ .‬بسیاری از‬ ‫ملایان کتاب «در کفر شیخین» نوشته اند‪.‬‬

‫به گمان شیعه اگر عمر و ابوبکر علی را از خلافت باز نداشتندی و خلافت در خاندان او مانده جعفر بن محمد‬ ‫و دیگران بهره از آن یافتندی‪ ،‬در جهان هیچ بدی رخ ندادی‪ .‬اینست همه گناهان به گردن آن دو تن میباشد‪ .‬برخی‌‬ ‫از این اندازه هم گذشته چنین پنداشته اند که همه گناهان پیش از آن زمان نیز به گردن آنانست‪.‬‬

‫روز رستاخیز که قابیل را درباره کشتن برادرش هابیل به بازپرس خواهند کشید‪ ،‬او دلیلها خواهد آورد که‬ ‫شُوند آن برادرکشی نیز عمر و ابوبکر بوده اند‪ .‬گناه آن نیز به گردن اینان خواهد بود‪.‬‬

‫اینها سخنانیست که ملایان نوشته و گفته و در دلهای مردم عامی جا داده اند‪ .‬بی شوند نبوده که مسلمانان‬ «رافضی» را بیرون از اسلام شمارده خونش را میریخته اند‪ .‬بی شوند نبوده که امامان به پیروان‬ ‫خود دستور «تقیه» میداده اند‪.‬‬

‫چنانکه گفتیم یکی از کارهای شاه اسماعیل رواج دادن شیعیگری در ایران میبود‪ .‬این شاه که دلش پر از کینه‬ ‫سنیان میبود‪ ،‬شیوه زشت دشنام و نفرین را نیز به رواج گزاشت‪ .‬از زمان ایشان درویشانی بنام «تبرایی» پیدا شدند که‬ ‫به جلو اسب فلان وزیر و بهمان امیر افتادندی و نامهای سران اسلام را یکایک برده‪ ،‬نفرین و دشنام گویان‪[۲]‬؛ گام‬ ‫برداشتندی‪ .‬اسماعیل میرزا نواده آن شاه‪ ،‬زشتی این کار را دریافته خواست جلو گیرد‪ .‬ولی شیعیگری تا آن زمان در‬ ‫ایران ریشه دوانیده و داستان «تبری» در دلهای تیره ملایان و درویشان و پیروانشان جا برای خود باز کرده بود و‬ ‫کوششهای اسماعیل میرزا هوده ای نداد‪.‬‬

  1. » ‬صدیق» لقب ابوبکر اولین خلیفه ـ «فاروق» لقب عمر دومین خلیفه‬ ‫(ویراینده‬)
  2. ‬نفرین و دشنام گویان = در حال گفتن نفرین و دشنام‬ ‫(ویراینده‬)