برگه:CharandVaParand.pdf/۱۰۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
'

ظهیرالملک ، و دویست سیصد نفر از ایل قشقابی و سید و مجتهد و غیره بدست پسرهای خلدآشیان قوام شیرازی، و پانزده نفر در تبریز باعجاز آقا میرهاشم آقا بالگدشتر قربانی، و عنایت باچند نفر دیگر در غزوه توپخانه بدست مجاهدین فی‌سبیل‌الچپق، هفده نفر در عروسی بلقیس تکیه دولت، و دوازده نفر در روز ترکیدن «شراپنل» قورخانه بدست غلامهای «نوکرحیدر، همقطار قنبر، ابوالفتح وابن‌الظفر ، عزادار بی‌ریای قبله‌گاهوم امام‌حسین (ع) و نور چشمی علی اکبر ، أعنی صاحب‌القلبج و مالک التفنک مولانا القلدور امیربها درجنک» باجل خدایی مردند، «الله یتوفی۔ الأنفس حین موتها ».

وهم در این سال بالونهای جنگی در اروپا تقریباً بحد کمال رسیده در «سن لوئی» جایزه خطیر برای مسابقه قرار داده بالون «بوماری» آلمانی «۸۸۰»میل در «۴۰» ساعت پیموده جایزه را برد، و یکشب در انجمن فقرا جناب خروسعلی‌شاه یکدفعه بیخود بیخودی سرش گیج خورده جلو چشمش را دود سیاهی گرفته و کم‌کم همان دود تمام عرصه وجودش را فراگرفت ، ثقل هوا و خفت دود رفته رفته از زمین بلندش کرده مانند مرغی سبک روح بطرف آسمان صعود نمود ، همینکه از کره هوا و آب بالا رفته بکره ناز رسید گفت چه ضرر دارد که ما تا اینجا که آمده‌ایم یک سری هم بآسمانها زده باشیم این را گفت و از پیر همت طلبیده در طرفة‌العین از آسمانها گذشته وارد بهشت شده درین وقت دید که چشمه آب صافی از زیر پایش روان است ، دست برد که یک کف از آب برداشته حرارت دل را بنشاند که یکدفعه رفیقش طاوسعلی فریاد زد که «بی‌ادب چه می‌کنی مگر جا بسرت قحط شده که خانقاه

۱۰۶