برگه:Azari-zabane-bastan.pdf/۲۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
آذری یا زبان باستان آذربایجان / احمد کسروی
۲۳
 

چنانکه خفتن و خوابیدن و شنیدن و شنفتن و بسیار دیگر ـ اینها بازمانده از همان جداییهای شمال و جنوب است. نمیگوییم: بیگمان چنین است. میگویم: توان پنداشت که چنین است.

نگهداری آذربایجان زبان همگانی را:

داستان از میان رفتن آذری و چیرگی ترکی را بآذربایجان که نگاشتیم اینرا هم باید گفت که زبان همگانی همیشه در آذربایجان بوده است و کنون نیز هست. در زمان صفویان که گفتیم ترکی زبان درباری گردید و گذشته از آذربایجان در دیگر گوشه های ایران رواج یافت، در همان زمان چه در آذربایجان و چه در دیگر جاها زبان نگارش جز فارسی نبوده است و این از شگفتیهاست که آذربایجانیان با آنکه از قرنها زبانشان ترکی گردیده همیشه در نوشتن، فارسی را بکار میبردند. نه تنها در کتاب نویسی و چامه سرایی، در نامه نوشتن بیکدیگر هم جز آن را بکار نمیبردند و کنون نیز نمیبرند.

چنانکه گفتیم فارسی آنان را سخت است، با اینهمه هیچگاه آن را رها نکرده اند. اگر آذری از میان رفته این زبان همیشه در میان بوده و هست. اگرچه گاهی در آذربایجان کتابها بترکی نوشته شده و برخی شاعران شعرها سروده اند، لیکن اینها بسیار کم و جز از روی هوس نبوده است. پس از مشروطه نیز کسانی هوس کردند روزنامه هایی بترکی در آذربایجان بنویسند و چنین میگفتند که زبان مادرزادی بیشتر کارگر افتد تا زبان دیگری و کسانی بر آن شدند که در دبستانها نیز تا دو سه سال آموختن با زبان ترکی باشد و از رنجی که شاگردان در آذربایجان از رهگذر زبان میکشند کاسته شود. لیکن هیچیک از اینها پیش نرفت و آذربایجانیان دست از فارسی نکشیدند، و کوششهایی که در همان هنگام عثمانیان و قفقازیان در کشیدن آذربایجانیان بسوی خود بکار میبردند نتیجه وارونه داد و چنانکه گفتیم آذربایجانیان همیشه برواج فارسی در میان خاندانها میکوشند و در این راه پیشگام میباشند.

معروف و مجهول در آذربایجان:

اینهم میباید گفت که در زبان کنونی آذربایجان کلمه های بس فراوان از فارسی بکار میرود و اینها بیگمان بازمانده از آذری میباشد. همیشه یک زبانی چون در برابر دیگری زبون گردید و خواست از میان برود، یکرشته از کلمه های خود را در آن زبان بیادگار گزارد. آذری نیز این کار را کرده. دلیل آنکه اینها از آذری بازمانده و از فارسی گرفته نشده آنست که برخی از آن کلمه ها در فارسی نیست[۱] و آنگاه در همه آنها واو و یاء معروف و مجهول جدا گرفته میشود[۲] چنانکه در کلمه های دوست، شور، کور، گور، زور، دول و بیل، دیو، میشه، پیشه، شیر (درنده) واو و یاء مجهول و در کلمه های پول، خروش و شیر (خوردنی)، فیل، تیر، پیر، معروف آورده شود. در جاییکه در فارسی

  1. نمونه هایی از این کلمه ها در دو بیتیهای شیخ صفی دیده خواهد شد.
  2. آوازهای e , o که در زبانهای اروپایی هست در زبان ایران نیز بوده. بدینسان که واو گاهی آواز ou و گاهی آواز o، نیز یاء گاهی بجای I میآمده و گاهی بجای e و در فرهنگها برای جدایی آن نخستین را معروف و این دومی را مجهول مینامیده‌اند. مثلا میگفته اند «شیر با یاء معروف» (chir)، «شیر با یاء مجهول» (cher) همچنین در واو. کنون اینها بیکبار از میان رفته است و کمتر کسی معنی درست آن جمله های فرهنگها را میداند.