عملی که برای بشر قابل الحصول است اما سعادت مشاهدتی که از تحیر و مشاهده عوالم غیر مادی میگویند حاصل میشود (اشاره بافلاطون است) این سعادت برای انسان دست نمیدهد و اگر ممکن شود خاص خدایان است.
اخلاق ارسطو چنانکه اشاره شد باعلی درجه عملی و مفید است و چون راهنمای سعادت را علم و عقل میداند شخص را تحریص میکند بتوسعه دادن قوای دماغی و مستحکم ساختن روابط فرد با محیطی که در آن زندکانی میکند و از این جهت اخلاق ارسطو مقدمه و دیباچه اصول پلتیکی او بشمار میرود در تحت چنین اصول اخلاقی فرد فدای جماعت میشود یعنی فرد خود را فدای جماعت میکند و خیر قوم را بر خیر فردی خویش ترجیح میدهد در یک جمله مشهور میفرماید که «انسان حیوانی است پلتیکی» و اجتماعی اگر اجتماع نبود انسان بمعنی حقیقی وجود نداشت.
پایه هر هیئت جامعه خانواده است و پدر در آن نفوذ مستبدانه باید داشته باشد.
اساس هر حکومتی بر مساوات است باستثنای غلامان که بحکم سابقه قرون ماضیه و اسارتی که از ابتدای تشکیل اقوام پیدایش یافته است از این تساوی حقوق محروم هستند.
افراد ملت را تشکیل میدهند و مستقیما یا غیر مستقیم در تشکیل حکومت دخالت مینماید و حکم قاطع با اکثریت است.
منافع شخصی افراد باید فدای نفع شرکت جامعه شود زیرا که نفع این؟. نفع حقیقی آنان است و این نفع باید مقرون به