به رسیدن به شط کورا باید از پلی که در مجاورت خط آهن باطوم به باکو ساخته شده گذشت و از آنجا از ساحل راست آن ما بین شط و خط آهن راه پیمود.
پس از پیمودن این راه به ششمین منزل که آخرین بارانداز ماست رسیدیم و در اینجا میان ما و تفلیس بیست ورست فاصله است. در ورست پنجم خط آهن با راه شوسه و رودخانه تلاقی میکند و از ورست هفتم تا دوازدهم جلگهٔ وسیعی است مستور از علفهای بلندی که تابش آفتاب تابستانی آنها را سوزانده و منظرهٔ زرین فام آن بسیار زیباست. از ورست دوازدهم تا تفلیس راه از میان غبار ضخیمی که نظیر آن را در هیچیک از نقاط دشت روسیه اروپا ندیده بودیم میگذرد، به همین علت گردآلود و چشم بسته در ساعت شش و نیم به تفلیس به منزل حکمران کل وارد شدیم و چون از خوشبختی ما حکمران کل یعنی شاهزاده دندوکف کورساکف[۱] حضور نداشت و به همین جهت پذیرایی رسمی به عمل آمد ما فوراً به اتاقهای خود رفتیم و استراحت کردیم.
۷ سپتامبر = ۱۱ محرم
تفلیس در دو طرف بستر عمیق و کم عرض کورا در پایین درهٔ قشنگی که آفتابی سوزان بر آن میتابد بنا شده.
اطراف قصر حکمران کل بیشباهت به اروپا نیست، کوچههای عریض آن دارای مغازههای بزرگ و مهمانخانههای آراسته و تئاتر و میدانی زیبا و محلهایی برای تفریح و گردشگاههایی است که اروپا را کاملاً به خاطر میآورد فقط در محلههای گرجی و ایرانی انسان خود را در آسیا میبیند.
محلهٔ ایرانی در پایین قلعهٔ قدیم شهر در ساحل یمین کورا قرار دارد، کوچههای آن تنگ و پیچدرپیچ و درهم فشرده و حزنانگیز و بازار آن پوشیدهاست و دارای مسجد و حمامهایی است که با آب گرم گوگرد طبیعی کار میکند.
ما بین محلهٔ ایرانی و گرجی پلی فاصله است یعنی محلهٔ گرجی در طرف دیگر رودخانه در اطراف کلیسایی که در ابتدای بنای تفلیس ساخته شده واقع گردیدهاست. همانطور که لازمه زندگانی پیروان حضرت مسیح کلیسایی است پیروان حضرت محمد
- ↑ Dondoukof-Korsakof