در عوض امتیاز راهی را در آذربایجان به او واگذاشت که آن هم هیچ وقت دنباله پیدا نخواهد کرد.
۲۳ مه = ۲۶ شوال
منزل آیندۀ ما طایقون است که تقریباً در چهار فرسخی قم قرار دارد. جهت حرکت ما جانب مغرب بود و بعد از آنکه به انتهای دشت و یک ساعتی منزل رسیدیم به زمین بلندی وارد شدیم که طایقون در آن طرف آن واقع است. این زمین وسیع شبیه به محوطه مستدیری است که دورادور آن را کوه به کلی گرفته و در این کوهها قللی تیز و گرد شبیه به دهانههای آتشفشانی مکرر دیده میشود.
هیچ لازم نیست که کسی آب اینجا را بیاشامد تا شوری و تلخی آن را بفهمد. هر جا که مسیل خشکی دیده میشود یک طبقه نمک روی آن خوابیده است.
۲۴ مه = ۲۷ شوال
راه تا مدتی در همین سرزمین مرتفع بود، بعد از آنکه از قلعه چم که در طرف دست چپ ما قرار داشت گذشتیم به نیزار کنار قمرود رسیدیم، آب صاف و خنکی یافتیم که زیاد شور نبود و چون آب دیگری نبود همه از آن رفع عطش کردند.
در میان راه حاکمی سوار بر اسب با یک عده سوار مجلل رسید. چون نزدیک آمد قیافه خوشنمای حکیم الممالک را شناختم. از این حسن تصادف و از این که یکی از همکاران با محبت و دوستداشتنی خود را در اینجا یافتهام کمال مسرت به من دست داد.
حکیم الممالک هم در همان ایامی که یحیی خان در فرانسه تحصیل میکرده در آنجا به تکمیل معلومات مشغول بوده، هر دو زبان فرانسه را در کمال خوبی یاد گرفته و هر دو از منبع مهر و محبت و مناعت و از خودگذشتگی مخصوص فرانسه بهرهای وافی بردهاند.
حکیم الممالک بعد از بیرون آمدن از مدرسه متوسطه به کار تحصیل طب پرداخته و طبیب بیرون آمده است ولی این هنر چندان به سعادت و اقبال او کمک نکرده چه اگر