وعدههای خشک و خالی نمیتوان چندان اعتماد داشت.
از این مراتب گذشته هنوز از عتبات فتوایی در شکستن تحریم دخانیات نرسیده و تا این فتوی نرسد اوضاع به همان حال سابق باقی خواهد بود.
۳۱ دسامبر = ۲۹ جمادیالاولی
امروز روز آخر سال ۱۸۹۱ میلادی است، دیشب برف باریده و امروز صبح ساعت هفت میزان الحراره در اطاق هشت درجه بالای صفر را نشان میدهد در صورتی که بیرون شش درجه زیر صفر است.
خدا کند که سرما حرارت را از کلۀ کسانی که تا این حد به غلیان آمدهاند زایل کند تا به صراط عقل برگردند و در سال ۱۸۹۲ اختیار دخانیات باز در دست خود مردم قرار گیرد و غلیونها دوباره به راه بیفتد و دولت و روحانیون با هم آشتی کنند و من هم با دل خوش به طرف فرانسۀ عزیز برگردم.
۱ ژانویه ۱۸۹۲ = ۳ جمادیالاولی
همۀ امیدها به عتبات است و همه خلاص از این مخمصه را از آن جانب منتظرند.
بعد از مدتی انتظار بالاخره تلگرافی از آنجا رسید به این مضمون که شاه را در لغو این امتیاز تبریک گفته و از او خواستار شده است که سایر امتیازاتی را هم که در دست خارجیان است ملغی سازد ولی در آن از رفع تحریم دخانیات که تا این اندازه باعث به هم خوردن عادات مردم شده بود ابدا صحبتی نیست.
این تلگراف شاه را بیشازپیش ناراضی و مشاورین او را خشمناک ساخت زیرا که روحانیون این دفعه تمام امتیازاتی را که خارجیان در دست داشتند حرام شمرده و قدم را از حد امتیاز دخانیات جلوتر گذاشته بودند اما بعید مینمود که در این اقدام به نتیجهای برسند زیرا که تسلیم شدن ناصرالدینشاه در یک مورد به خصوص علامت آن نیست که او در تمام موارد سر تسلیم پیش آورد.