امروز روز عید قربان است، به علت کثافات گوسفندهای قربانی شده و رطوبت هوا ناچار سیاهپلاس را ترک گفتیم و به نیم فرسخی یعنی یرخان لرخان که در منتهای سیاهپلاس رود و لار رود واقع است تغییر محل دادیم.
در اینجا باد شدید و سردی از جانب مشرق میوزد. در این فصل مثل سال گذشته شبها سرد و حرارت روز در ساعت ۸ صبح ۱۴ درجه است و حتی در گرمترین ساعات نیز از ۲۲ درجه تجاوز نمیکند.
۲۰ ژوئیه = ۱۳ ذیالحجه
امروز در حضور ما دو سان مخصوص صورت گرفت. به امر اعلیحضرت قریب هزار الی هزار و دویست مادیانی را که تمام مدت تابستان آزادانه در مراتع اطراف دماوند چرا میکنند به حضور او آوردند. این عده مادیان را مستحفظین آنها در ساحل چپ رود لار که بر ساحل آن بودیم به وضع نامنظمی از جلوی ما گذراندند. در میان آنها مادیانهایی زیبا دیده میشد هم از نژاد عرب و هم از نسلهای خالص خراسان.
امینالسلطان از طرفی دیگر شتران و استران بارخانۀ شاهی را از سان خود گذراند و این کار به توسط صاحب جمع برادر کوچک او صورت گرفت، شترها به نظر چندان قوی به نظر نمیآمدند و چنین مینمود که به علت جوانی قدرت کاری را که از آنها میخواهند ندارند و به همین جهت غالباً در طی راه به رها کردن بعضی از آنها مجبور میشدیم.
۲۰ ژوئیه = ۱۴ ذیالحجه
امروز به منتهی الیه جلگۀ لار آمدیم و در پای تپۀ مرتفعی که مشرف به جادۀ افجه است اردو زدیم.
خبر رسید که سوارانی که به ساوجبلاغ فرستاده شده بودند بالاخره خانم کاتی گرینفیلد را از دست خان گرفته و به محل مطمئنی انتقال دادهاند که از راه عدلیه به کار او رسیدگی شود. انگلیسیها از این بابت خوشحالند و شاه هم البته از این که یک نگرانی از نگرانیهای او کاسته شده خوشوقت است.