برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۱۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۹۶
سه سال در دربار ایران
 

این چهارچوب را به توسط طناب‌هایی که یک سر آنها به انتهای چوب‌ها بسته و سر دیگر آنها را زیر تخته‌سنگ‌های بزرگی گذاشته‌اند قایم کرده‌اند.

یک تخته قالی معمولی در کف چادر گسترده است و عروس را اقوام او در همین حجلۀ سردستی نشانده و انتظار مقدم داماد را دارند. آداب عروسی و عمل زناشویی نیز در همین مکان صورت خواهد گرفت.

۱۳ ژوئیه=۶ ذی‌الحجه

باران و طوفان که دنبالۀ آن تقریبا هیچ وقت قطع نمی‌شود چادرهای ما را غیر قابل سکونت و زندگی ما را مشکل کرده است. زمین همه جا گل و مرطوب است، حال چادرهای شاهی که آنها را بر لب رودخانه زده‌اند از حال چادرهای ما بهتر نیست و من حیقیقة نمی‌دانم این یک صد و اندی زن را که در بیست چادر مقیمند و تا روز حرکت از آنها بیرون نمی‌آیند چگونه نگاهداری می‌کنند و به ایشان چه می‌گذرد، واقعا برای این که با این وضع بسازند بایستی مدت‌ها مشق این کار فوق العاده را کرده باشند.

شاه شخصا همیشه در حرکت است و هر یک از ما لااقل این مسرت را داریم که به تبعیت از او چه در شکار چه در گردش کم و بیش مجبوریم و همین حرکت تا حدی ما را از ناملایمات ماندن در زیر چادر خلاص می‌کند.

هر قدر باران زیاد است شکار کمتر به دست می‌آید، با این حال و با این که هوا به هیچ وجه برای شکار مساعد نیست در عقب آن می‌رویم. شاه در تفحص بز و قوچ کوهی است ولی من به همان بلدرچین‌هایی که در زیر علف‌های بلند ته دره پنهانند قناعت می‌ورزم.

شاه و صدراعظم امروز صبح دچار لرز مختصری شده بودند، من فرصت را غنیمت شمرده پیشنهاد کردم که جای اردو را عوض کنند. پیشنهاد من پذیرفته شد و چادرها را به نقطه‌ای بلندتر که صد متر تا این محل فاصله داشت و زمین آن خشک‌تر و شیب آن برای جریان آب باران بیشتر بود انتقال دادند.

۱۷ ژوئیه=۱۰ ذی‌الحجه